سلوی

  • تماس  
  • ورود 

روزه داری کودکان

05 خرداد 1397 توسط صديقه كريمي مقدم

 

روزه داری کودکان؛

 

ممکن است این سؤال برایتان پیش آمده باشد که آموزش روزه داری به فرزندانم را از چه سنی باید آغاز کنم.

ممکن است این سؤال برایتان پیش آمده باشد که آموزش روزه داری به فرزندانم را از چه سنی باید آغاز کنم تا در نوجوانی و بزرگسالی انسانی معتقد شوند و خودشان به این امور علاقه داشته باشند و از فرامین الهی سرپیچی نکنند؟ خیلی از ما والدین برای آموزش مسایل دینی به فرزندانمان از روش هایی سخت گیرانه استفاده می کنیم که با اجبار و تنبیه همراه است و گاهی باعث می شود که فرزندانمان بخصوص در سنین نوجوانی از دین، نماز و روزه فراری شوند.

گاهی هم برعکس آنقدر کودک را رها می کنیم که حتی در نوجوانی هم با اصول دین ناآشناست و نمی داند چگونه باید مناسک دینی را به جا بیاورد.

خداجویی در کودکان فطری است. بنابراین برای آموزش روزه داری به کودک لازم نیست خیلی خودتان را به سختی بیندازید تنها کافی است که خودتان الگوی مناسبی باشید. کودکان بیشتر از اینکه با گوشهای خود بشنوند حرکات و رفتار شما را زیر نظر دارند و سعی می کنند مانند شما رفتار کنند تا بزرگ به نظر بیایند.

وقتی از سنین کم مانند ۲ سالگی ببینند که شما نماز می خوانید و حرکات خاصی را با بیان اذکار خاصی انجام می دهید، علاقمند خواهند شد تا مانند شما همان حرکات و کلام را تکرار کنند. همین قدر که شما با روی باز از این همراهی آنها استقبال کنید و اجازه دهید کنار شما بایستند و مانند شما دولا و راست شوند، آموزش مسایل دینی را شروع کرده اید.

یادتان باشد که در آموزش مسایل دینی و به خصوص آموزش روزه داری به فرزندتان اصلاً عجله نکنید و سعی کنید متناسب با سطح درک و آمادگی ذهن او پیش بروید.

 

دوره کودکی را برای آموزش روزه داری مغتنم شمارید

گروهی معتقدند کودک تا به حد بلوغ نرسد، استعداد درک آموزش‌ های دینی را ندارد. فرزندان، استعداد آن را دارند که تحت تربیت دینی قرار گیرند و مطالب دینی را در حد فهم خویش درک کنند. درست است که پسر بعد از ۱۵ سال و دختر بعد از ۹ سال قمری به تکلیف می‌رسد، اما آموزش و تمرین تکالیف دینی را نمی‌توان تا سن بلوغ به تأخیر انداخت.

سؤالات بچه ها را بی پاسخ نگذارید

در سن ۶-۳ سالگی که هنوز کودک روزه گرفتن را آغاز نکرده است، اگر به نخستین سوالات او پاسخ داده و درباره روزه معلومات خوبی به وی بدهیم؛ با رفتارهای زیبایی که در حالت روزه داری به آن آراسته‌ایم نمونه خوبی برای کودک می‌شویم. آن گاه فرزندمان وقتی روزه گرفتن را شروع کرد به آسانی می‌تواند از جنبه‌های اخلاقی و ویژگی‌های تربیتی روزه استفاده نماید.

والدین و مربیان، برای زیبا جلوه دادن این ماه پر برکت نقش ظریف و مهمی برعهده دارند. کودکان در برخورد با آداب رمضان پر از سؤال های بی جوابند و پاسخ هر کدام از سؤالات آنان می تواند تصویری عمیق در ذهن آنها بکارد. اگر این پاسخ ها، حساب شده و اصولی باشد، در پرورش این مفاهیم در ذهن کودک مؤثر خواهد بود و اگر پاسخ ها سطحی و غیر واقعی باشد، تأثیری منفی و مخرب برجا خواهد گذاشت.

از بعد هیجانی کودک کمک بگیرید

اگر بخواهیم کودک را با بحث شناختی روزه آشنا کنیم و در آموزش روزه داری به او موفق شویم باید از بعد هیجانی کودک بهره بگیریم.

باید بکوشیم رغبت فرزندان نسبت به انجام تکالیف عبادی را به انگیزه و خواست درونی آن‌ها تبدیل کنیم؛ چرا که اگر این علاقه از درون و به اراده آنان نباشد، تربیت دینی موثر نخواهد بود. والدین باید با بهره‌گیری از بُعد عاطفی و هیجانی کودک، تصویری زیبا از خدا و تکالیف دینی برای او ترسیم کنند.

بیشتر کسانی که در سنین بالاتر وظایف عبادی را به خوبی انجام نمی‌دهند، بی‌اعتقاد به مبانی دینی نیستند. بلکه کوتاهی آن‌ها به دلیل نبود زمینه مناسب و آمادگی دینی لازم در سنین کودکی است.

از محبت به آنها غافل نشوید

در ماه رمضان همه اعضای بالغ خانواده مشغول عبادت می شوند و تا حد زیادی از کودکان غافل می شوند. در حالی که والدین می توانند با مهر و محبت ، کودک را به نحوی با فضایل ماه رمضان و روزه داری آشنا کرده و آنها را برای انجام این فریضه آماده کنند. در این ماه باید از همیشه مهربان تر باشید.

روزه گرفتن بر اخلاق والدین نیز باید تاثیرگذار باشد لطافت و محبت بیشتر والدین در زمان روزه گرفتن کودکان بهترین مشوق برای کودکان است.

الگو باشید

اگر ارتباط ما با فرزندانمان ارتباطی سالم ، توام با درک و در کل ارتباط خوبی باشد ، تقریبا هر کاری که انجام بدهیم ، آنها هم انجام می دهند. اولین راه تشویق فرزندانمان به روزه گرفتن ، این است که خودمان روزه بگیریم. همچنین اگر مادر بزرگ ، خاله یا دایی ، عمو یا عمه ای در خانه مان باشد که اهل روزه است ، فرزندانمان به روزه گرفتن تشویق می شوند.

مراسم های شیرین رمضانی

اجرای مراسم دسته جمعی در ماه مبارک رمضان در مدارس ضمن تشویق آنها و نیز به یادگار ماندن خاطرات شیرین افطار و ماه مبارک رمضان در خاطر کودکان و نوجوانان، بسیار مورد توجه و استقبال دانش آموزان قرار می گیرد. حتی می توان در دوران مهدکودک، برای کودکان پیش دبستانی، مراسم افطار روزه کله گنجشکی برگزار کرد.. اجرای چنین مراسمی شاید به نظر سمبلیک و یا ساده باشد، اما اثرات عمیق و ماندگاری دارد و ماه رمضان را برای کودکان و نوجوانان به ماهی شیرین و پر خاطره و معنوی تبدیل می کند.

تشویق پولی نکنید

ما والدین هم، نباید هیچ گاه کودکان و یا نوجوانان را مجبور به دین داری کنیم یا برای آن که دیندار شوند، نباید به آن ها مزایای زیادی بدهیم. اگر بدون استفاده از این دو حربه تهدید و تطمیع، بتوانیم آن ها را به عقیده ای معتقد کنیم، آن اعتقاد درونی خواهد بود؛ یعنی اعتقادی که نه برای جلب منفعت است و نه به دلیل ترس از قدرت.

کودکان دوست دارند که رفتار والدین را تقلید کنند آنها با اینکار احساس بزرگی و استقلال میکنند. پس والدین میتوانند با الگوی مناسب شدن کودکان را تشویق به روزه گرفتن تشویق کنید. این تشویق اگر با شوق معنوی و اعتقادی هم همراه شود نتیجه بسیار بهتری خواهد داشت.

تشویق کودکان با پول و وسایل مادی تاثیر منفی روی کودک میگذارد. درخواست دعا کردن برای والدین از کودک میتواند مشوق خوبی برای کودک باشد بهتر است عمل معنوی کودک خود را با پول برابر نکنید.

آنها را با نوازش بیدار کنید

زمان خواب و استراحت مناسب برای کودکان و استفاده از الفاظ و لحن مناسب هنگام بیدار کردن برای سحر را برای کودکان فراهم کنید زیرا باعث خوشایند تر روزه برای آن ها می شود. تکان دادن های شدید یا به کاربردن تحکم و الفاظ نامناسب موجب می شود کودک با افکاری منفی آماده سحری خوردن شود.

جشن موفقیت!

در پایان ماه مبارک رمضان و در روزعید سعید فطر ،جشنی برای تبریک به بچه ها ، بابت موفق شدن به روزه داری و بندگی خداوند بزرگ ،به شکل مطلوب ترتیب دهید .

آموزش این نکات را فراموش نکنید

بر خلاف تصور برخی از بزرگترها ، ماه رمضان ، ماه غذا خوردن یا غذا نخوردن نیست ! منظورم این است که نباید ماه رمضان را تنها از جنبه شکم و محرومیت کشیدن به کودکانمان معرفی کنیم. ماه رمضان برکات زیادی دارد و ما باید بتوانیم آن برکات را به فرزندانمان تفهیم کنیم. به طور مثال در مورد نکات زیر حتما با او صحبت کنید:

درک بیشتر حضور خدا در این ماه

به فرزندانمان یاد بدهیم که نخوردن غذا و آب ، دعا کردن و مناجات بیشتر ، مراقب گفتار و رفتار بودن در ماه رمضان و برخی مهار ها و کنترل های دیگر ، همه و همه برای این است که توجه ما به خداوند بیشتر شود ، بتوانیم به خداوند نزدیک تر شویم و حضور خداوند را در زندگی مان بیشتر حس کنیم. بتوانیم خداوند را وارد زندگی خود کنیم ، با او ارتباط برقرار کنیم و او را بخوانیم و دعاهایمان را به حضور متعالش بسپاریم.

راهی برای افزایش بردباری و صبر

به فرزندانمان یاد بدهیم که ماه رمضان و روزه داری تمرینی برای مهار بیشتر نیازها و افزایش صبر و بردباری است. در این ماه یاد می گیریم که حتی در مقابل عمده ترین و اساسی ترین نیازهای جسمانی مان مقاومت و خود را مهار کنیم. بتوانیم جلوی هوس های بیهوده را بگیریم و خود را از گفتار و کردار بد دور کنیم.

این تمرین را باید همچنان در طول سال ادامه بدهیم. این نیست که فقط گرسنگی یا تشنگی بکشیم بلکه منظور این است که بتوانیم در جایی که لازم است گرسنگی و تشنگی را چند ساعتی مهار کنیم و در زمانی دیگر آنها را برطرف کنیم. این مهار ، رشد دهنده است و توانایی های جسمانی و روحی انسان را بالا می برد.

ماه همذات پنداری با مردم فقیر و گرسنه

به فرزندانمان یاد بدهیم هدف از گرسنه ماندن در ماه رمضان تنها این نیست که شکم ما خالی بماند. بلکه می خواهیم با گرسنه ماندن ، گرسنگان دیگر را درک کنیم. این درک به ما کمک خواهد کرد که فقط به فکر خودمان نباشیم بلکه به فکر همه انسان ها باشیم. کمک می کند نسبت به اطرافیان و همنوعان خود بی تفاوت نباشیم و خودخواه یا خدای ناکرده ظالم بار نیاییم.

حتی می توانیم بعد از افطار از آنها سوال کنیم که به نظر آنها گرسنگی و تشنگی چقدر سخت است؟ و به نظر آنها برای گرسنگان دیگر چه کارهایی می توان انجام داد تا ذهن آنها به کار بیفتد و حس همدردی و همدلی آنها با انسان های دیگر بالا برود.

ماه کمک و خیر رسانی به دیگران

چقدر خوب است اگر بتوانیم همراه با فرزندانمان در این ماه و بعد از افطار ، شبانه ، با الگو برداری از حضرت علی(ع) و بطرزی ناشناس به محله های نیازمند برویم و به قدر وسع خودمان ، به آنها کمک کنیم.

بدین ترتیب فرزندانمان شناخت بیشتر و موثر تری از ماه رمضان پیدا می کنند و انگیزه آنها برای روزه گرفتن و همچنین خدمت و خیر رسانی به بندگان خدا بیشتر می شود. در عین حال ما درس بزرگی به آنها می دهیم که بتوانند مردم فقیر و از نظر مالی پایین تر را هم مشاهده کنند ، درد آنها را بفهمند و از خودخواهی خود کم کنند.

ماه شکر و حمد

وقتی فرزندانمان با زندگی افراد نیازمند روبرو شوند علاوه بر این که انگیزه بیشتری برای کمک به مردم در راه خدا پیدا می کنند ، بهتر و بیشتر می توانند شکر خدا را به خاطر امکانات و موهبت هایی که دارند به جای آورند و این چیزی است که ما باید بدون منت گذاشتن بر سر آنها ، به آنها یاد بدهیم و گوشزد کنیم.

دعا و مناجات بیشتر در این ماه

اگر بتوانیم هر شب بعد از نماز و افطار ، یا در وقت سحر ، در منزل ، با همه خانواده ، دعای دسته جمعی (که البته کوتاه و در ظرفیت فرزندانمان باشد) بخوانیم ، باز هم به درک بیشتر فرزندانمان از این ماه پر برکت کمک کرده ایم. حتی اگر همه دور هم جمع شویم و هر کسی دعای تکی هم بخواند خوب است.

با فرزندانمان درباره درک خدای حی و قیوم و ایمان به خداوند بخشنده و مهربان که دعاها را پاسخ می گوید صحبت کنیم و سعی کنیم رابطه آنها را با خداوند قوی کنیم بطوری که همیشه بتوانند خداوند را پشتیبان و حامی خود در زندگی بدانند و به خدای بزرگ اتکا کنند.

در آموزش روزه داری باید صبور باشید

البته در آموزش روزه داری نباید انتظار داشت کودک با دو یا چند روز روزه داری به این عمل عادت کند؛ بلکه عادت فرایندی طولانی است.

در آموزش روزه داری باید توانایی جسمانی کودک را در نظر گرفت و متناسب با آن از او انتظار روزه داری داشت. با گذشت زمان، به تدریج که توانایی فرزندتان بیشتر می‌شود مدت بیشتری را هم روزه بگیرد و این فرایند ادامه یابد تا جایی که پس از چند سال به راحتی بتواند تمام روز را روزه بگیرد.

لذا توانایی روزه داری تنها به رشد جسمانی نیست؛ بلکه علاوه بر آن وابسته به عادت نیز هست. وقتی کودک در فضای مذهبی شادی قرار گیرد، ناخودآگاه هیجانات مثبت همچون نشاط و شادابی در وی تقویت می‌شود و می‌توان به تدریج او را با فلسفه روزه گرفتن و نماز خواندن آشنا ساخت.

اگر یکی دو سال به همین سبک به کودک آموزش روزه داری دهید، ذهن او مانند آهن‏ربا شده و عطش مذهبی‌اش تحریک می‌ گردد. خانواده‌ها نباید تکالیف دینی را یکباره و طوطی‏ وار به بچه القا کنند؛ چون تکالیف سخت و مشقت آور به شدت از روحیه دینداری و دین باوری کودک می‌کاهد.

از نگاه کودکان یک روز تمام تحمل گرسنگی و تشنگی بسیار طاقت فرسا است اما والدین میتوانند با عکس العمل خود این تفکر کودک را تغییر دهند. والدین میتوانند در مقابل کودک از گفتن سختی ، ضعف ، تشنگی و…پرهیز کنند و با دادن اطلاعاتی مفید کودک را به گرفتن روزه های کله گنجشکی (چند ساعته) تشویق کنند.

روزه کله گنجشکی

روزه کله گنجشکی مخصوص کودکان تا قبل از سن تکلیف است و تنها برای آماده سازی آن‌ها و آشنایی با آداب روزه داری می‌باشد؛ سعی کنید فرزندتان را قبل از سن تکلیف برای روزه داری از نوع کله گنجشکی تشویق کنید و به وی گوشزد نمایید که در موقع روزه داری حرف بد نزند و کارهای نادرست انجام ندهد.

و بدانید، روزه گرفتن فرزندان که در عرف دینداران «روزه کله گنجشکی» شهرت دارد، همسو و همنوای با سیره معصومین (ع) در آموزش روزه‌داری می‌باشد.

امام صادق  می فرماید: «ما اهل بیت هنگامی که کودکانمان به پنج سالگی رسیدند، دستور می دهیم نماز بخوانند. پس شما کودکان خود را از هفت سالگی به نماز امر کنید. و ما در هفت سالگی امر می کنیم به اندازه توانایی شان نصف روز و یا بیش تر و یا کم تر روزه بگیرند و دستور می دهیم هنگامی که تشنگی و گرسنگی بر آنان غالب شد، افطار کنند.

در آموزش روزه باید توانایی جسمانی کودک را در نظر گرفت و متناسب با آن، از کودک انتظار روزه داری داشت. از این رو امام(ع) می فرماید: تا آنجا که تاب آن را دارند روزه بگیرند، اما هرگاه تشنگی یا گرسنگی بر آنها غلبه کرد افطار کنند. به تدریج که توانایی کودکان بیشتر می شود، مدت بیشتری را روزه می گیرند. این تمرین ادامه می یابد تا جایی که بعد از چند سال، به راحتی می توانند روزه کامل بگیرند.

این کار برای آن است که به روزه گرفتن عادت کنند. پس شما کودکان خود را در نُه سالگی (در مورد پسران) به اندازه توانایی شان امر به روزه گرفتن کنید و چون تشنگی و گرسنگی بر آنان غالب گردید، افطار کنند.»

پس از همین امروز برای تشویق فرزندتان با شروع تمرین عملی روزه گرفتن، شور و شوق خویش را با آغاز ماه مبارک و اوقات افطار ابراز نمایید. در کنار کتاب‏های غیرمذهبی، برایش کتب داستان دینی بخرید و برای تقویت گرایشات مذهبی، او را همراه خود به مجالس مذهبی، ختم قرآن و مراسم افطاری که از سوی اقوام برگزار می‌شود، ببرید.

 

 شما بچه هایتان را تشویق به روزه گرفتن می کنید؟ ؟؟؟؟؟

                                           یا احساس می کنید او اذیت می شود و نباید این کار را بکنید؟

                     از چه زمانی مایلید او را با این مفاهیم آشنا کنید؟

                                                           

                                                                                     التماس دعا،    یاعلی(ع)

 نظر دهید »

آبپز نمی شی؟؟؟؟؟؟

21 تیر 1396 توسط صديقه كريمي مقدم

 نظر دهید »

ماتیک............

21 تیر 1396 توسط صديقه كريمي مقدم

 نظر دهید »

پیش نهاد ها و توصیه ها در باره حجاب

21 تیر 1396 توسط صديقه كريمي مقدم

پیش نهاد ها و توصیه ها در باره حجاب

 

1. پیش‎نهاد می‎شود در کتاب‌های درسی دختران دوره‎های ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان، به طور سلسله‎وار مباحث مختلف حجاب و پوشش به ترتیب دوره‎های تحصیلی و با رعایت سطح‎بندی مباحث از ساده به پیچیده به شکل صحیح و زیبا طرح شود، تا دختران جامعه از همان خردسالی به عنوان مادران آینده، با مسائل مختلف حجاب، اعم از فلسفه و فواید حجاب، آثار فردی و اجتماعی آن، پیامدهای بدحجابی و بی‎حجابی و غیره آشنا شوند و نسبت به حجاب، اعتقاد راسخ پیدا نمایند، اگر دختران جامعه از همان سنین کودکی اعتقاد راسخ و عمیقی نسبت به حقانیت حجاب و مسائل آن، به عنوان یک حجاب درونی، پیدا نمایند یقیناً در مرحله‌ی حجاب بیرونی نیز بر اساس همان اعتقاد درونی عمل خواهند کرد. از آن جا که یکی از سوره‎های قرآنی که بسیاری از مسائل حجاب و پوشش در آن مطرح شده، سوره‌ی نور است؛ مناسب است که در مدارس دخترانه، زمینه‌ی آشنایی عمیق و تفصیلی دختران با معارف قرآنی این سوره درباره‌ی حجاب و پوشش، به طور صحیح و دقیق و کارشناسی شده فراهم گردد.

 

2. پیش‎نهاد می‎گردد از برخی محصولات فرهنگی، مثل مجله ‎ها به صورت ویژه‎نامه‎های هر چند وقت یکبار برای تبیین علمی و جذاب مسائل حجاب برای دختران استفاده شود؛ به عنوان مثال شماره‎ی ششم مجله‎ی‌ «حدیث زندگی» ویژه‎ی جوانان که توسط موسسه‎ی فرهنگی دارالحدیث چاپ می‎گردد، ویژه‎ی عفاف و حجاب است که مطالعه آن را به خواهران و بانوان توصیه می‎کنیم.

 

3. در مراکز آموزش عالی و دانشگاه‎ها که مقدار آگاهی و توانایی فهم دختران بیش‌تر است، جلسات پرسش و پاسخ درباره‌ی بعضی مسائل و شبهات جدید حجاب با حضور کارشناسان آگاه و مسلط دینی و اسلامی، با حضور زنان و خواهران مؤمن فرهیخته و دانشمند تشکیل گردد.

 

4. یکی از مراکز فرهنگی مهم که نقش قابل توجهی در گسترش حجاب کامل دارد، سیمای جمهوری اسلامی است؛ زیرا تمام فیلم‌ها و برنامه‌های آن نقش الگودهی بسیار مهمی برای مردم دارد؛ بنابراین، جا دارد مسئولان سیمای جمهوری اسلامی به الگوپذیری مردم، خصوصاً‌ زنان و دختران، از حجاب و پوشش هنرمندان و مجریان تلویزیون، توجّه و دقت جدی نمایند.

 

5. مراکز فرهنگی و رسانه‎ های جمعی، مثل مطبوعات با نگارش آثار و مقالات علمی و استدلالی به تبیین مسائل مهم و اساسی حجاب برتر بپردازند؛ زیرا همان‎گونه که از لابلای اثر حاضر روشن گشت، حجاب حداکثری و بیش‎تر بانوان یکی از احکامی است که دین اسلام، بانوان را به آن ترغیب و تشویق نموده است. نکته‎ی فوق به منزله‎ی یک ملاک و معیار برای ارزیابی فعالیت‎های مطبوعاتی در ارتباط با ترویج فرهنگ حجاب و پوشش در جامعه اسلامی است؛ به این معنا که اگر نتیجه‎ی فعالیت‎های مطبوعاتی در راستای تقویت و تحکیم منطقی حجاب و پوشش بیش‎تر و برتر باشد، می‎توان گفت مطبوعات جامعه‎ی اسلامی، در این مورد به وظیفه‎ی‌ اسلامی خود عمل نموده‎اند؛ ولی اگر فعالیت‎های مطبوعاتی آنان منجر به تضعیف و تخریب مصادیق حجاب برتر باشد در حقیقت به رسالت مطبوعاتی خود عمل نکرده‎ اند.

 

6. خانواده‎ها، خصوصاً مادران که مسئولیت سنگین‎تری در تربیت دختران و ارتباط بیش‌تری با آنها دارند، خود در مواجهه با نامحرم از حجاب کامل، مثل چادر استفاده نمایند، تا از این طریق فرزندان دختر نیز از همان کودکی با حجاب اسلامی آشنا شوند و با تمرین کردن نسبت به آن انس بگیرند. البته در کنار تمرین و عادت دادن آنان، لازم است مادران ابعاد مختلف حجاب و پوشش و فواید آن را برای دختران تبیین و آنها را به رعایت پوشش کامل اسلامی تشویق، و در انتخاب دوستان آنها توجه نمایند که به مسائل شرعی و از جمله رعایت حجاب مقید باشند.

 

7. به دلیل تأثیرپذیری دانش‎آموزان و دانش‌جویان از مدیران و معلمان و اساتید، رعایت حجاب کامل از سوی کادر آموزشی مراکز آموزش و پرورش و دانشگاه تأثیر رفتاری و عملی فراوانی روی مخاطبان دارد. برای استمرار و تقویت حجاب کامل در بین کادر آموزشی، مسئولان مراکز مذکور باید با تصمیم‌گیری قاطع و منطقی اوّلاً، لزوم استفاده از حجاب کامل اسلامی را قانونمند کنند؛ ثانیاً، افرادی که حجاب کامل را رعایت می‌کنند به شکل‌های مختلف مورد تشویق قرار گیرند؛ ثالثاً، پس از تبیین منطقی حکم حجاب با افراد متخلف، به طور قاطع و جدی و قانونی برخورد نمایند.

 

8. اگر برخی مراکز فرهنگی از شعارنویسی روی دیوارها برای ترویج فرهنگ حجاب کمک می‎گیرند، در این زمینه باید از شعارهای جذاب و مثبت استفاده کنند، مثل: حجاب سلاح زن است در مقابل نگاه‌های آلوده؛ حجاب پند است، نه بند. افراد آشنا به مسائل و کارهای فرهنگی، به خوبی می‎دانند که استفاده از شعارهای منفی و دارای دافعه، نه تنها اثر مثبت ندارد، بلکه بر عکس باعث لجاجت و مقاومت در افراد بی‎حجاب می‎گردد.

 

9. یکی از روش‎های تبلیغ منفی بر ضد حجاب، خصوصاً در شکل چادر این است که معمولاً افراد باحجاب و چادری را افرادی بی‎سواد و بدون فرهنگ معرفی می‎کنند و در مقابل، زنان بی‎حجاب را افراد با فرهنگ به حساب می‎آورند. با توجه به این که ادعای فوق توسط بعضی افراد، خصوصاً رسانه‎های خارجی و غربی مطرح می‎گردد، به منظور اثبات نادرستی این ادعا دو پیشنهاد ارائه می‎گردد: الف) الگوهای برجسته‌ی زنان محجبه و چادری در زمینه‎های مختلف به وسیله رسانه‎ها، مثل صدا و سیما و مطبوعات و … از طریق بیان جلوه‎های زندگانی، و موفقیت‎های آنها در کسب مدارج علمی و فرهنگی معرفی گردند. یکی از مطبوعاتی که تا حدودی در این زمینه موفق بوده است، مجله‌ی «پیام زن» است. در شماره‎های مختلف این مجله مصاحبه‎ هایی با زنان متدین و محجبه که دارای موفقیت‎های علمی و فرهنگی بوده‎اند انجام شده است، که مطالعه‎ی‌ آنها به دختران و بانوان توصیه می‎گردد. ب) شرکت فعال زنان محجبه و دارای مدارک علمی و فرهنگی سطح بالا در کنفرانس‎های خارجی و بین‌المللی، در خنثی نمودن تبلیغات سوء رسانه‎های خارجی و غربی بر ضد زنان محجبه، نقش بسیار مؤثری دارد. یکی از نمونه‎های بارز آن، شرکت گسترده و عالمانه‌ی زنان محجبه در اجلاس پکن بود که نقش بسیار مؤثری را در تصحیح افکار جهانیان درباره‌ی زنان محجبه ایرانی داشته است.[1]

 

10. همان‎گونه که حکومت‎های لائیک و ضد دین، مثل حکومت رضاخان در ایران و حکومت آتاتورک در ترکیه، با طرح کشف حجاب، به طور برنامه‎ریزی شده به مقابله با آن برخاستند؛ و رژیم طاغوتی شاه نیز به دلیل ماهیت ضد دینی برای مقابله با دین و مقوله‎های دینی، مثل حجاب، دارای طرح و برنامه‌ی مشخص بود؛[2] لازم است حکومت‎های دینی، از جمله جمهوری اسلامی نیز برای مقابله با بی‎حجابی و بدحجابی، که از مظاهر هجوم فرهنگی غرب است، دارای طرح روشن و مشخص و دقیق و کارشناسانه باشد؛ از این رو، پیش‌نهاد می‎شود شورایی از کارشناسان مسائل شرعی و جامعه‎شناختی و روان‎شناختی حجاب، با نظارت و حمایت شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شود و طرحی جامع برای مبارزه‌ی سنجیده و کارشناسی شده با مقوله‌ی بدحجابی و راه‌های گسترش حجاب برتر تهیه نمایند. در تهیه‌ی طرح مذکور لازم است از تجربه‎های زنان محجبه و فرهیخته‌ی حوزوی و دانشگاهی نیز استفاده شود.

 

11. به زنان و دختران متدین و عفیف پیش‎نهاد می‎شود به طور مستمر مطالعات و تحقیقات خود را درباره‌ی فلسفه، فواید و مسائل حجاب افزایش دهند. این کار دو فایده‌ی مهم دارد: الف) اعتقاد و ایمان آنها به حقانیت احکام متعالی و نورانی اسلام، افزایش می‎یابد و در نتیجه التزام عملی آنها به رعایت حجاب برتر بیش‌تر می‌شود.[3] ب) از طریق فوق بهتر می‎توانند به تبلیغ و ترویج صحیح و منطقی حجاب برتر اقدام نمایند و حتی در مواقع لازم، از طریق جهاد فرهنگی به پاسخ‌گویی شبهات مخالفان حجاب نیز اقدام نمایند.[4]

 

12. متأسفانه برخی مطبوعات، با روش سلبی، یعنی از طریق تخریب حجاب برتر، مثل چادر، به طور غیر مستقیم به ترویج حجاب و پوشش مورد علاقه‎ی خود می‎پردازند و چون این روش، روش صحیح و معقولی نیست، به این گونه مطبوعات توصیه می‎شود به جای پیش گرفتن روش تخریبی و سلبی، با ابزار منطق و دلیل به ترویج حجاب مورد نظر خود بپردازند. به نمونه‎هایی از روش تخریبی و القائات منفی برخی مطبوعات برضّد چادر مشکی و حجاب برتر توجه کنید: الف) مصاحبه‌ی عمومی کوچه و بازاری درباره‌ی مسائل تخصصی. یکی از مجلات در یک مصاحبه‌ی عمومی با مردم کوچه و بازار، با طرح این پرسش که «خانم چرا سیاه می‎پوشید؟»[5] با القای غیر مستقیم افکار انحرافی، سعی در تخریب حجاب تیره و چادر مشکی نموده است. اساساً تردیدی نیست این‌گونه مصاحبه‎های کوچه و بازاری که معمولاً نظرهای علمی و کارشناسی در آنها مطرح نمی‌شود، در مورد مسائل تخصصی، مانند مسئله‌ی پوشش و لباس، ارزش و اعتبار علمی ندارد. ب) استفاده‎ی ابزاری از جوانان. یکی از روزنامه‎‎ها نیز در عملی مشابه مصاحبه‌ی مذکور، در یک نشست، به همراه بعضی دختران و پسران، بدون حضور کارشناسان و بدون استناد به نظرهای کارشناسی، به چاپ نظرهای آنها درباره‌ی لباس پرداخته است.[6] واضح است که چنین روشی‎ نیز از نظر علمی و کارشناسی فاقد ارزش و اعتبار است و بیش‌تر به استفاده‌ی ابزاری از جوانان شباهت دارد. ج) استفاده‎ی ابزاری از ادبیات. روزنامه‎ای در یک قطعه‌ی ادبی، با القای غیر مستقیم، به نکوهش بعضی از مصادیق پوشش مشکی در سطح جامعه پرداخته است.[7]روشن است که درباره‌ی مسائل مهم و نیازمند کارشناسی، مثل مسئله‌ی لباس، نمی‎توان از نوشته‎های ادبی استفاده نظری و علمی نمود، بلکه باید با برگزاری نشست‎های علمی و کارشناسی، کارآمدی یا ناکارآمدی یک نوع حجاب و لباس را مشخص نمود. با توجه به روش‎های غیر عقلایی یاد شده، به این‌گونه مطبوعات توصیه می‎شود برای فرهنگ سازی صحیح و عمیق از روش‏های عقلایی استفاده نمایند.

 

13. همان‎گونه که در ضمن نوشته‌ی حاضر آشکار شد، علت بسیاری از اظهار نظرهای نادرست و غیر دقیق در زمینه‌ی ابعاد دینی حجاب، این است که افرادی بدون آشنایی با احکام دینی و بدون مطالعه و تحقیق درباره‌ی مسائل حجاب دینی و اسلامی، به خود اجازه‌ی اظهارنظر می‌دهند. واقعاً جای تعجب است که در عصر پیشرفت علم، بعضی از مطبوعات از مواجهه‌ی کارشناسانه با مقوله‌ی حجاب و پوشش گریزانند و با سوء استفاده از آزادی، به روش‎های غیر علمی و غیر منطقی روی می‎آورند؛ به رسانه‎ها و مطبوعاتی که در صدد طرح مسائل دینی و مذهبی هستند پیش‌نهاد می‎شود با ایجاد ارتباط صمیمی با حوزه‌ی علمیه‌ی قم و مراکز پژوهشی آن، زمینه‌ی همکاری نزدیک در طرح مسائل دینی به طور علمی و کارشناسانه را فراهم نمایند. شایسته‌ی ذکر است اکنون با تأسیس مرکز مطالعات و پژوهش‎های فرهنگی حوزه، زیر نظر شورای عالی حوزه‌ی علمیه قم، زمینه‌ی همکاری‎‎های نزدیک بین فرهیختگان حوزوی و اصحاب رسانه‎ها و مطبوعات به خوبی فراهم شده است.

 

14. مشکل دیگر ـ که در ضمن اثر حاضر موارد متعددی از آن مطرح گردید ـ این است که اظهار نظرها در زمینه‌ی حجاب در عرصه‌ی برخی مطبوعات، بعضاً بدون ذکر سند و مدرک و دلیل صورت می‎گیرد؛ مثلا ً فردی ادعا می‎کند که چادر در زمان قاجار جا افتاده است و ریشه‌ی دینی و مذهبی ندارد،[8] ولی هیچ سند و مدرکی برای ادعای خود نقل نمی‎کند. روشن است که این‎گونه اظهار نظرهای بدون سند و مدرک فاقد ارزش علمی‌ است؛ از این رو به مطبوعات توصیه می‎گردد در بیان ادعاها و اظهار نظرها، علاوه بر استفاده از نظرهای علمی و کارشناسانه، ابتدا از وجود اسناد و مدارک معتبر و کافی برای بیان یک مدعا مطمئن شوند و سپس به چاپ آن اقدام نمایند.

 

15. افرادی که خود یا یکی از اقوام و دوستانشان به کشورهایی که مروّج فرهنگ برهنگی‎اند، مانند کشورهای اروپایی و غربی، مسافرت نموده‎اند، به خوبی می‌دانند که رابطه‌ی مستقیمی بین کاهش مقدار پوشش افراد، خصوصاً زنان، و افزایش جرایم و مفاسد جنسی وجود دارد. یک بانوی تازه مسلمان امریکایی می‌گوید: در زمستان که مردم مجبورند به جهت سردی هوا خود را پوشانیده و پوشش بیش‌تری داشته باشند، به طور طبیعی و کاملاً محسوسی در امریکا تجاوز به عنف نسبت به زن کم‌تر می‌شود، لکن در تابستان که زنان، علاوه بر گرمای هوا، به پیروی از مدهای جلف و فاسد کننده، خود نیز دنبال بهانه‌ای هستند تا هر چه ممکن است لباس خود را سبک نموده و به بهانه‎ی گرما، اعضای حساس بدن خود را در معرض دید مردها قرار دهند، تجاوز به عنف نسبت به زنان حتی پیرزنان نیز افزایش می‌یابد و تا آن‎جا پیش می‌رود که در این فصل راهبه‌ها نیز مورد حمله‌ی مردان جنایتکار قرار می‌گیرند.[9] به محققین و پژوهشگران توصیه می‌شود به طور تطبیقی و مقایسه‌ای درباره‌ی مقدار جرایم و مفاسد جنسی در کشورهای اسلامی، که اکثراً مقید به رعایت پوشش در اجتماع هستند، با کشورهایی که برهنگی در آنها رواج دارد، همانند بسیاری از کشورهای اروپایی و غربی، تحقیقاتی انجام دهند تا برای افرادی که درباره‎ی مطلب یاد شده تردید دارند، به طور علمی آشکار گردد که واقعاً بین افزایش پوشش و کاهش جرایم جنسی و بالعکس، رابطه‌ی معناداری وجود دارد.

 

16. در ضمن اثر حاضر آشکار شد که استفاده از چادر مشکی دارای ریشه‌های قرآنی و روایی است؛ از این رو به اهل‌ قلم و مطبوعات توصیه می‌شود در مواجهه با سنت و سیره‌های موجود در بین مسلمین، مثل سیره و سنت استفاده‌ی زنان مسلمان از چادر مشکی، که دارای ریشه‌ی قرآنی و اسلامی است با احتیاط و دقت مواجه شوند و این‌گونه نباشد که به راحتی به نقض سیره و سنّت اسلامی اقدام کنند. امیرمؤمنان علی(ع) می‌فرمایند: لا تنقض سنة صالحة عمل بها صدور هذِهِ الامة و اجتمعت بها الالفة و صلحت علیها الرعیة و لا تُحدثنَّ سنة تضرّ بشیءٍ من ماضی تلک السنن فیکون الاجر لمن سنَّها و الوزر علیک بما نقضت منها؛[10] آداب پسندیده‌ای را که بزرگان این امت به آن عمل کردند و ملت اسلام با آن پیوند خورده و رعیت با آن اصلاح شدند برهم مزن، و آدابی که به سنت‌های خوب گذشته زیان وارد می‌کند پدید نیاور، که پاداش برای آورنده‌ی سنّت و کیفر آن برای تو باشد که آنها را درهم شکستی.

 

17. در نوشته‎ی حاضر به طور مستند اثبات گردید که متأسفانه برخی مطبوعات و افراد از آزادی که به برکت جانفشانی صدها هزار شهید گلگون کفن به دست آمده است به نحو شایسته و صحیح در راه تبیین و نشر حقایق استفاده نمی‎کنند، بلکه برعکس، در راه ترویج اباطیل و شبهه ‎ها و سست کردن ارزش‎های الهی جامعه اسلامی، همانند حجاب، از آزادی سوء استفاده می‎کنند. به نظر می‎رسد یکی از علل این سوء استفاده، عدم تبیین صحیح و علمی محدوده‎ی‌ آزادی بیان و قلم است که باعث گردیده عده‎ای تصور کنند به بهانه آزادی، مجاز به تبلیغ و ترویج هر فکر و عملی به هر شکل و قیمتی ولو با شیوه‎های غیر علمی، مثل ادعاهای بدون دلیل و ترویج دروغ و تهمت می‎باشند. ثمره‎ی چنین تصور نادرستی به هر حال این واقعیت تلخ عینی را منجر گردیده است که عده‎ای با نشر اکاذیب در مورد مبانی حجاب اسلامی، زمینه‎ی تشویش اذهان عمومی، به خصوص بانوان و دختران جوان در زمینه‎ی حجاب و پوشش اسلامی را فراهم کرده‎اند. حال پرسش اساسی این است که مسئولیت تشویش، سرگردانی و در نتیجه سستی آشکار نسبت به رعایت حجاب که در برخی از بانوان و دختران در اثر انتشار شبهه‎ها در زمینه‎ی حجاب اسلامی مشاهده می‎گردد به عهده کیست؟ به نظر می‎رسد، مسئولیت تشویش و سستی یاد شده، بیش از همه بر دوش افرادی است که به جای تبیین دقیق و عمیق مفهوم و معنای آزادی قلم و بیان و حد و مرزهای آن در یک جامعه اسلامی،[11] پیوسته فریاد به خطر افتادن آزادی سر داده و می‎دهند. به این گونه افراد و به افرادی که با سوءاستفاده از آزادی، شبهه‎هایی را در زمینه‎ی ارزش‎های اسلامی، مانند حجاب، با ابزار قلم و بیان در جامعه منتشر نموده و می‎نمایند، توصیه می‎شود درباره‎ی حد و مرز آزادی و تفاوت آزادی در جامعه‎ی اسلامی و جامعه‎ی غربی به مطالعه و پژوهش عمیق بپردازند. ——————————————————————————–

پی نوشتها

[1] . برای آگاهی از موفقیّت‎های زنان ایرانی در اجلاس مذکور ر.ک: «همراه با زنان در سفرنامه‌ی پکن»، مجله‌ی پیام زن، ش 45ـ57. [2] . به عنوان نمونه، در مجله‌ی پیام زن، شماره‌ی 50، ص 18، طرح رژیم شاه در برخورد با حجاب و چادر چاپ شده است. [3] . یکی از مصادیق برجسته و جالب در مورد تأثیر آگاهی زنان مسلمان در التزام آنها به حجاب، حادثه‌ی شگفت‎انگیز محجبه شدن چند تن از زنان هنرپیشه‌ی مصری است که در یک اقدام غیر منتظره حجاب و پوشش اسلامی را انتخاب نمودند. متأسفانه این حادثه‌ی مهم در اثر بایکوت خبری رسانه‎ها در مطبوعات جهان، خصوصاً رسانه‎ های غربی، انعکاس نیافت. مجموع مصاحبه‎های آنان را در شماره‎های 11 و 12 و 13 مجله‎ی پیام زن می‎توانید مطالعه نمایید. [4] . برای آشنایی با جهاد فرهنگی بعضی از زنان فرهیخته با مقوله‌ی کشف حجاب، به عنوان نمونه ر.ک: زینب بیگم شیرازی، «جوابیه‌ی ضاله طالبین رفع حجاب»، پیام زن، ش 112، ص 26. [5] . مجله‌ی زنان، سال سوم، بهمن و اسفند 73، شماره 22، خانم چرا سیاه میپوشید؟ به کوشش لیلی پورزن. [6] . گیو نمازی، هم‎اندیشی جوانان درباره لباس پوشیدن، روزنامه‎ی نوروز 18 / 4 / 80 ، ص 8. [7] . مانا دشت گُلی، «نکند پدر مرا نشناسد» روزنامه‌ی نوروز، 24 شهریور 1380، ص 8. [8] . پاسخ این ادعا در فصل دوم این اثر آمده است. [9]. اردوباری، آیین بهزیستی اسلام، ج 3، ص 219. [10]. نهج‌البلاغه، ترجمه‎ی محمد دشتی، نامه‌ی 53، ص 572. [11] . برای آگاهی بیش‎تر در زمینه‎ی‌ محدوده‎ی آزادی قلم و بیان از دیدگاه اسلام و تفاوت دیدگاه اسلام و غرب در باب آزادی ر. ک: به آثار ذیل از سردار بزرگ جهاد فرهنگی بر ضد شبهه‎افکنان در عصر حاضر علامه استاد محمد تقی مصباح یزدی، دین و آزادی، و نظریه حقوقی اسلام، ص 303 ـ 400، و نیز نظریه سیاسی اسلام، ج 1، ص 63 ـ 97 و 213 ـ 224.

 نظر دهید »

حساب وکتاب

11 خرداد 1396 توسط صديقه كريمي مقدم

 نظر دهید »

ماه رمضان مبارک

11 خرداد 1396 توسط صديقه كريمي مقدم

 نظر دهید »

رمضان- امام زمان*

11 خرداد 1396 توسط صديقه كريمي مقدم

کاش در این ماه لایق دیدار شویم

 نظر دهید »

تربیت فرزند با الگوگیری از حضرت زهرا(س)

11 خرداد 1396 توسط صديقه كريمي مقدم

نویسنده مقاله:صدیقه کریمی مقدم

چکیده


اولین مکان مقدسی که انسان در بدو تولد در آن پرورش روحی و جسمی می یابد، محیط خانه و خانواده است .دامن پدر و مادر محیط مناسبی جهت پرورش بذر سعادت و یا شقاوت در دل فرزندان است، چرا که: «کودکان با علاقه و پیوندی که با اولیای خود دارند، آنها را نمونه و سرمشق خود قرار می دهند و می کوشند رفتارشان را با افعال آنها انطباق دهند.»بنابر این ضروری است که در زمینه ی ارتباط وتربیت فرزند آگاهی بخشی بیشتری صورت گیرد.در همین راستا شایسته است از زندگی مادر کاملترین انسانها الگوگیری شود.می توان گفت: یکی از وظایف سنگین و مهم حضرت زهرا(س)موضوع تربیت اولاد بود. هدفی که در این مقاله دنبال می شود، تبیین شیوه های تربیت فرزند باآموزه های حضرت زهرا (علیها السلام)می باشد،می توان گفت:این مقاله درصدد پاسخ به این سوال است که موفق ترین مادر یعنی حضرت زهرا(س) چه روش هایی را در پرورش وتربیت فرزند داشته اند؟ به نظر می رسد که حضرت زهرا(س) بتدریج همگام با رشد جسمی فرزند ، روش های مختلفی در تربیت فرزند ارائه نموده اند از جمله روش های تربیتی حضرت که مورد اهتمام این مقاله قرار گرفته است: رفتار واخلاق عملی،ایمان وتقوی، جلوه های عبادی، پرورش شخصیت ، شخصیت توحیدی و عاطفی ،پرورش روحیه ایثار، رعایت عدالت بین کودکان ،بازی با کودکان ، ایجاد رقابت ومسابقه بین فرزندان ، ارتباط علمی حضرت با فرزندان، آگاهی بخشی به فرزندان، توجه به حضور وغیاب فرزندان و استفاده از جلوه های هنری حضرت زهرا (س) می باشد.که از کتب تاریخی وحدیثی وکتبی که درباره زندگانی حضرت زهرا (س) می باشد جمع آوری گردیده وبه صورت کاربردی در اختیار مادران قرار گرفته است.امید است با به کار بستن شیوه های تربیتی آن حضرت، در تربیت و پرورش نسلی پاک همت گماریم.

کلمات کليدي

حضرت زهرا(س)، کودک ،تربیت ، مادر،پرورش، شخصیت

مقدمه

اسلام، شخصیت آینده کودک را مرهون تربیت و پرورش و مراقبت پدر و مادر می داند. تمام حرکات و سکنات و کردار و گفتار پدر و مادر بر روح حساس و لطیف فرزند تأثیر می گذارد. پدر و مادر وظیفه دارند که با کمال دقت، مراقب آینده کودکانشان باشند و مواظب باشند طفل بی گناه که نهادش بر خوبی آفریده شده است، فاسد و بدبخت نگردد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «ادّبوا اولادکم فإنکم مسئولون؛ فرزندان خود را تربیت کنید، چراکه در برابر آنان مسئولیت بزرگی دارید.»

با کمی دقت به سیره ائمه علیهم السلام که الگوهای بی نظیر در تکامل زندگی بشر هستند، درمی یابیم که هر یک از آن بزرگواران با ظرافت و حساسیت و دقت نظر، مسائل تربیتی فرزندان به ویژه پرورش روح و شخصیت آنها را پی می گرفتند.

بی شک توفیق بی مانندی که این بزرگواران و به ویژه حضرت زهرا علیهاالسلام ، به عنوان الگوی مادر مسلمان، در تربیت کودکان داشتند، ناشی از معرفت عمیق و صحیح ایشان از دستوراتی بود که اسلام درباره انسان ارائه کرده است و روش تربیتی و اخلاقی حضرت فاطمه علیهاالسلام بهترین شیوه و تجربه برای ساختن نسلی پاک و سعادتمند است.وجود مطهر و روح بی آلایشی که نسلی پاک را به تاریخ هدیه کرد و در حقیقت، مادر روزگار همچو آن را به خود ندیده و نخواهد دید و بر ماست که با به کار بستن شیوه های تربیتی آن حضرت، در تربیت و پرورش نسلی پاک همت گماریم تا از این رهگذر، سعادت جاودان خود و فرزندانمان را تأمین کنیم. درباره زندگاني حضرت زهرا(س) كتاب هاي بسياري به رشته تحرير درآمده امّا بررسي كاربردي و ارائه الگوهاي رفتاري آن حضرت كمتر مورد توجّه قرار گرفته است. كه در اين مقاله به طور مختصر به برخي از الگوهاي رفتاري آن حضرت در تربیت فرزند اشاره مي شود؛از جمله: رفتار واخلاق عملی،ایمان وتقوی، جلوه های عبادی، پرورش شخصیت ، شخصیت توحیدی و عاطفی ،پرورش روحیه ایثار، رعایت عدالت بین کودکان ،بازی با کودکان ، ایجاد رقابت ومسابقه بین فرزندان ، ارتباط علمی حضرت با فرزندان، آگاهی بخشی به فرزندان، توجه به حضور وغیاب فرزندان ، استفاده از جلوه های هنری ؛ البته قبل بیان این الگو ها به شرح واژه ی تربیت ، آغاز پرورش اخلاقی کودک و تاثیر شخصیت معنوی مادر برکودک  پرداخته می شود.

 

تربیت چیست؟

تربیت، کوشش و تلاش آگاهانه انسان برای ایجاد تغییر مطلوب است که معنی مطلوب و طرز برداشت آن از جامعه به جامعه دیگر فرق می کند. (قائمی، ۱۳۷۲، ص ۱۳) «باید توجه داشت که تربیت فقط اختصاص به انسان ندارد و هر موجودی که قابلیت رشد داشته باشد صادق است و هر گاه در مورد انسان به کار رود کلیه ابعاد وجودی وی را شامل می شود» (رهبر و رحمیان، ۱۳۸۱، ص ۶) برای این تربیت برای انسان ضروری است که تربیت یکی از ضروریات حیات انسان است آن کسی که تربیت نیابد نه تنها خود را تلف کرده بلکه از لحاظ اجتماعی زیان عظیمی از او متوجه مردم نیز خواهد شد؛ فرزند چون گیاهی است که برای رشد، به امکانات گوناگون نیاز دارد، تربیت بر این اساس دارای اهمیت زیادی است.(قائمی، ۱۳۷۲، ص ۱۴) تربیت مجموعه رفتارهایی است که روابط ما را شکل می دهد.

آغاز پرورش اخلاقی کودک

کودک از زمانی که پا به عرصه وجود می گذارد، روح او چون لوحی سفید آمادگی پذیرش هر نقشی را دارد و اولین نقاشی که شخصیت او را جزء به جزء ترسیم می کند، مادر است.

آنچه از کودکی بر ضمیر شخص نقش می بندد، درمراحل بعدی زندگی او آثار مهمی از خود بر جای می گذارد. در روایتی آمده است:

مادری نزد دانشمندی رفت و گفت: فرزندم چهار ساله است، از چه زمانی باید تربیت او را شروع کنم؟ مرد دانشمند جواب داد: اگر تا کنون تربیت او را آغاز نکرده ای، عمر او را بیهوده تلف ساخته ای؛ زیرا از موقعی که اولین تبسم بر لب های طفل ظاهر می گردد، زمان تربیت او آغاز می شود.

حضرت زهرا (علیهاالسلام )از آغازین لحظات زندگی فرزندانش، آنها را بزرگ و گرامی داشت و درصدد تربیت آنها برآمد.

تأثیر شخصیت معنوی مادر بر کودک (وراثت)

مجموعه خصلت های روحی و روانی مادر، عامل مؤثری در تکوین شخصیت کودک است. طینت پاک و الهی مادر بر وجود فرزندان چنان اثر می گذارد که زمینه الهی شدن آنها را فراهم می سازد.

برتری و شایستگی های روحی و روانی حضرت زهرا (علیهاالسلام )عامل مهمی در شکل گیری شخصیت کودکان بزرگوارش بود، چنان که در زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام می خوانیم:

اشهد انک نورا فی الاصلاب الشامخه و الارحام المطهره لم تنجسک الجاهلیه بانجاسها.

شهادت می دهم که نوری بودی در صلب مردان بزرگ و در رحم زنانی پاک که هرگز آلوده به ناپاکی های جاهلیت نگردید.

شخصیت عظیمی چون امام حسین (علیه السلام) نیز از دامان پاک و سرشت الهی ای، چون زهرای مرضیه مقدور و ممکن شده است.

بنابراین، هر مادری که می خواهد فرزندانی باایمان و خداشناس داشته باشد، شایسته است که در ابتدا بر ایمان و تقوای خود بیفزاید تا بتواند فرزندانی پاک و خداپرست را پرورش دهد.

تأثیر نام نیکو بر شخصیت فرزند

نام گذاری، برای طفل اهمیت بسیاری دارد؛ زیرا اولین چیزی که در فهم لطیف و حساس کودک راه پیدا می کند، نام و شهرت اوست و اینکه این نام حامل چه بار فرهنگی و معنایی است، تأثیر شگرفی بر روح و روان او دارد، بدین جهت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام )، یکی از حقوقی را که فرزندان بر عهده پدر دارند، نام نیکو و پسندیده می شمارد و می فرماید:

«حق الولد علی الوالد انّ یحسن اسمه» تعیین نام مناسب، حقی است که فرزند بر ذمه پدر خود دارد.

حضرت زهرا (علیهاالسلام) با هم فکری و همیاری پیامبر (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) زیباترین نام ها را برای فرزندانش انتخاب کرد و حقی که بر عهده داشت به بهترین شکل ممکن ادا کرد تا زمینه ای برای پرورش هر چه بهتر روح و روان فرزندانش به وجود آید.

 

رفتار و اخلاق عملی

با پند و اندرز نمی توان صحت و درستی صفات اخلاقی ای را که رعایت نمی شود، به دیگران اثبات کرد و آموخت. کسی که می خواهد دیگری را تربیت کند، باید در عمل، به آنچه می گوید پای بند باشد. مادری که به تربیت فرزند خود علاقه مند است، باید خود، دارای فضایل اخلاقی باشد و همواره رفتار صحیح را رعایت کند تا فرزندانش با آسودگی خاطر، در عمل از او الگو گیرند.

حضرت زهرا (علیهاالسلام) با عمل به آنچه می فرمود، فرزندانش را با اخلاق و رفتار اسلامی آشنا می ساخت، چنان که امام حسن علیه السلام می فرماید:

مادرم، فاطمه علیه السلام را دیدم که شب جمعه در محراب خویش به عبادت ایستاده بود و پیوسته در رکوع و سجود بود تا اینکه سپیده صبح بردمید و از او می شنیدم که برای مردان و زنان مؤمن دعا می کرد و نامشان را بر زبان جاری می ساخت و بر ایشان بسیار دعا می کرد، ولی برای خویش هیچ دعا نمی کرد، من به او گفتم: ای مادر! چرا همان گونه که برای دیگران دعا می کنی، برای خود دعا نمی کنی، فرمود: یا بنیّ! الجّار ثم الدّار؛ ای پسرکم! نخست باید همسایگان را دریافت، آن گاه به خانه پرداخت.

حضرت نصیحتی را به فرزندش آموخت که از شب تا به صبح به آن عمل کرده بود و چنین پند و اندرزی است که اثر می گذارد و تربیت می کند. (احمدی،1374، ص 35)

 

 ایمان و تقوی

بین دانشمندان بحث و گفت و گوست که برنامه تعلیمات و تربیت های دینی از چه زمانی باید درباره کودک اجرا شود. گروهی معتقدند کودک تا به حد بلوغ و رشد نرسد، استعداد درک افکار و عقاید دینی را ندارد و نباید تحت تربیت دینی قرار گیرد. گروه دیگری عقیده دارند که اطفال نیز لیاقت و استعداد این را دارند که تحت تربیت دینی قرار گیرند، و مربیان می توانند موضوعات و مطالب دینی را ساده و قابل فهم سازند و به کودکان تلقین کنند و آنان را با آموزه های دینی آشنا کنند تا اعمال و برنامه های آسان دین را انجام دهند و با اعمال و افکار دینی نشو ونما کنند. اسلام نظریه دوم را می پذیرد و دستور می دهد کودکان را از هفت سالگی به نماز وادار کنید.( سید مرتضی، ج2، ص149). پیامبر تلقینات دینی را از همان بدو تولد در خانه حضرت زهرا (علیها السّلام) به مرحله اجرا درآورد. زمانی که امام حسن به دنیا آمد، او را بوسید و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و در باره امام حسین هم این عمل را انجام داد. (سید مرتضی،ج2،ص241)

 

جلوه های عبادی

در کنار مهرورزی مادرانه، شاهد برخوردهای خردمندانه حضرت در باره فرزندانش هستیم تا همیشه و در هر حال رایحه معنویت در خانواده او مشام جان عزیزان وی را نوازش کند. از این روی، هنگام غروب آفتاب یا شب های قدر، اجازه خواب به کودکان خود نمی داد، بلکه اگر هر یک خواب بودند آنها را بیدار می کرد و با خوردن غذای سبک به آنها، برای بیدار نگه داشتن آنان در شب قدر می کوشید. (احمدبن حنبل،ج1، ص236؛ الذریه الطاهره، ص149)

 

افزون بر جلوه های عبادی، در مسائل معرفتی نیز عزیزان خود را به محضر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرستاد تا قرآن بیاموزند و نسبت به احکام و آموزه های دینی، آگاهی افزون تری به دست آورند.

در یک نگاه، فاطمه (علیها السّلام) در جلوه های مهر و عاطفه بسیار عطوف و پر مهر بود، ولی هرگز عاطفه را بر وظیفه ترجیح نمی داد. به همین دلیل، وقتی خبر شهادت فرزندش امام حسین (علیه السّلام) در کربلا و چگونگی آن وقایع را شنید، بسیار گریست. اما برای یاری آیین اسلام و آبیاری نهال دین، این مصیبت سنگین را پذیرفت و عرض کرد: «پدرجان! در برابر خواسته خداوند، تسلیم و راضی ام و به خدا توکل می کنم».( فرات کوفی، ص55)

 

همچنین روزی که در زمان رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، بلال شلاق روزهای جنگ را از زهرا (علیها السّلام) خواست تا یکی از اصحاب، با آن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را قصاص کند، آن بانو اندوهگین و مضطرب رو به بلال کرد و گفت: «ای بلال! به فرزندانم حسن و حسین بگو نزد آن مرد بروند تا او آن دو را قصاص کند و نگذارند پیامبر را قصاص کند». (شیخ صدوق،ص376؛  فیض کاشانی، ج8، ص276؛ ابن شهر آشوب،ج1، ص235)

 

پرورش شخصیت

 

دانشمندان روان شناس می گویند: تربیت کننده باید شخصت کودک را پرورش دهد و اعتماد به نفس را به او تلقین کند؛ او را بزرگ نفس و با شخصیت بار بیاورد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)در پرورش شخصیت اولاد حضرت زهرا (علیها السّلام) کوشش می کرد و زهرا و علی (علیه السّلام) نیز از همین برنامه متابعت می کردند. هرگز نشد که کودکان را تحقیر کنند و شخصیت آنان را در حضور دیگران کوچک سازند و بر روحشان ضربه وارد کنند. از این روی، طبعاً بزرگ و آقا تربیت شدند. جابر می گوید: «روزی داخل خانه رسول خدا شدم. دیدم حسنین بر پشت آن حضرت سوارند و آن جناب با دست و پا راه می رود و می فرماید: بهترین شتر، شتر شماست و بهترین سوار شمایید».(محمدباقر مجلسی ج43، ص285)

 

پرورش شخصیت توحیدی

پدران و مادران مکلفند تا فرزندان خویش را با روحیه خداپرستی آشنا سازند و شوق عبادت و تقرب به خالق بی همتا را در آنان پرورش دهند.

کودکانی که از نخستین روزهای حیات خویش، با ایمان به خدا تربیت می شوند، اراده ای قوی و روانی نیرومند دارند. از همان دوران کودکی، رشید و باشهامت هستند و نتایج درخشان ایمان، از خلال گفتار و رفتارشان به خوبی مشهود است.

از اساسی ترین مسائلی که بزرگ بانوی اسلام، در منطق رفتاری خود در تربیت کودکانش بر آن تأکید می ورزید، توجه به روحیه عبادت و حس خداپرستی در فرزندانش بود.

آن یگانه مربی روزگار چنان شوق بندگی و عبودیت و خضوع در برابر معبود را در دل و جان فرزندانش تقویت می کرد که آنان بهترین کارها و بالاترین لذت ها و زیباترین دقایق را لحظات عبادت و تقرب به خدا می دانستند.

حضرت زهرا علیهاالسلام روحیه تعبد و بندگی را از کودکی به فرزندانش می آموخت و آنها را در حد طاقتشان با عبادت آشنا می ساخت، به گونه ای که حضرت در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان کودکان خود را به بیداری و نخفتن وادار می کرد.

حضرت در روز بچه ها را می خوابانید تا کاملاً استراحت کنند و غذای کمتری به آنان می داد تا بدین گونه زمینه و موقعیت بهتر و مطلوب تری از نظر جسمی و روحی برای شب زنده داری داشته باشند. او به حدی در این کار جدی و قاطع بود که نمی گذاشت احدی از اهل خانه خوابش ببرد و می فرمود: «محروم است کسی که از برکات شب قدر محروم بماند.»

گویا فاطمه (علیهاالسلام) می خواهد از دوران کودکی در قلب پاک فرزندان خود جمال خدا را به تجلی و جان و زبانشان را به حلاوت و شیرینی عبادت آشنا کند و محبوب راستین را به آنان نشان بدهد تا در جوانی جذب جلوه های دروغین نشوند. این روش تربیتی فاطمه علیهاالسلام ، به عنوان یک سنت بسیار پسندیده و قابل اجرا، درگفتار امامان معصوم نیز به چشم می خورد.

پرورش شخصیت عاطفی

یکی از مهم ترین نیازهای هر کودک برخورداری از عواطف پاک و مهر و محبت خانواده و خویشاوندان و والدین است. هنگامی که کودک از زلال محبت خانواده سیراب شد و عطش محبت و توجه عاطفی او برطرف گردید، با روانی آرام و سلامت و پرنشاط پا به عرصه اجتماع می گذارد تا همگان از برکات وجود او بهره مند شوند. یکی از راه های پرورش شخصیت عاطفی کودک، ابراز محبت به اوست.

محبّت به فرزند

دانشمندان علوم تربيتي مي گويند: كودكان در تمام دوران كودكي به محبّت و اظهار علاقه نيازمندند. كودك مي خواهد پدر و مادر او رادوست داشته باشند و نسبت به او اظهار علاقه كنند. كودك چندان توجّهي به لباس، خوراك و محلّ زندگي ندارد امّا به اين موضوع توجّه دارد كه آيا او را دوست دارند يا نه؟

درس محبّت در خانه حضرت زهرا(س) به طور كامل ارائه مي شد و آن حضرت كه خود ازسر چشمه محبّت وعطوفت رسول خدا(ص) سيراب شده و قلبش كانون محبّت به همسر و فرزندانش بود در اين جهت نيز وظيفه مادري خود را به بهترين شكل انجام مي داد.

سلمان فارسي مي گويد: روزي حضرت فاطمه زهرا(س) راديدم. مشغول آسياب كردن غله بود. فرزندش حسين(ع) به گريه افتاد و بي تابي مي كرد. عرض كردم: براي كمك به شما، غلّه را آسياب كنم يا بچّه را آرام نمايم؟. حضرت فرمود: من به آرام كردن فرزند اولي هستم. شما آسياب را بچرخانيد. (حسيني شاهرودي، صفحه 14)

 

بوسیدن و ملاطفت با کودکان

یکی دیگر از راه های پرورش شخصیت عاطفی کودک، بوسیدن و ملاطفت با کودکان است.بوسه های مکرر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر رخسار و دست و بازوی فاطمه علیهاالسلام نشانه ای از ابراز علاقه آن حضرت به فرزندش بود. آن حضرت به محبت کردن و توجه به کودکان بسیار اهمیت می داد، چنان که: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله امام حسن علیه السلام را می بوسید و نوازش می کرد، اقرع بن حابس عرض کرد: من ده فرزند دارم، ولی تا به حال هیچ یک از آنان را نبوسیده ام. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله غضبناک شد و فرمود: اگر خدا محبت را از قلب تو گرفته است، من چه کنم؟ هر کس نسبت به اطفال ترحم نکند و احترام بزرگ سالان را نگه ندارد، از ما نیست.

حضرت زهرا علیهاالسلام نیز که تربیت یافته چنین مکتبی بود، با بوسیدن مکرر فرزندان خود، شخصیت عاطفی آنها را پرورش می داد.

 

رعایت نظم و حقوق دیگران

والدین باید مراقب کودک باشند تا از حد خود تجاوز نکند و حقوق دیگران را نیز محترم بشمارد. کودک باید منظم باشد، و نظم در زندگی را باید به او یاد داد. باید چنان تربیت شود که نه از گرفتن حقش عاجز باشد و نه حقوق دیگران را پایمال کند. این درس تربیتی به طور کامل در خانه حضرت زهرا (علیها السّلام) اجرا می شد؛ به قدری در این باره دقت می شد که حقوق و نظم را در کوچک ترین موارد رعایت می کردند. برای مثال، امام علی(علیه السّلام)، می فرماید: «روزی پیامبر اکرم در منزل ما استراحت می کرد، حسن آب خواست. رسول خدا برخاست، قدری شیر دوشید و در ظرفی کرد و به دست حسن (علیه السّلام) داد. حسین از جای خویش بلند شد و خواست کاسه شیر را از دست حسن بگیرد، اما پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مانع شد. حضرت زهرا (علیها السّلام) که این منظره را تماشا می کرد، عرض کرد: یا رسول الله! گویا حسن را بیشتر دوست دارید؟ ایشان پاسخ داد: چنین نیست، بلکه علت دفاع من از حسن این است که او حق تقدم دارد و زودتر از حسین تقاضای آب کرده است. باید نوبت را مراعات کرد». (ابن شهرآ شوب،ج3، ص394)

 

پرورش روحیه ایثار

مقدم داشتن دیگران بر خود، اصلی بسیار ارزشمند و انسانی است که هر کس، نمی تواند دارنده آن باشد. حضرت زهرا علیهاالسلام فرزندانش را با چنین روحیه ای پرورش داده بود.

آنجا که پس از یک روز گرسنگی، وقت افطار، در به صدا در می آید و گرسنه بی سرپرستی درخواست طعام می کند، پس از آنکه حضرت علی و فاطمه علیهماالسلام طعامشان را که قرص نانی بود تقدیم آن فقیر می کنند، فرزندان آنها نیز که پرورش یافته چنین پدر و مادری هستند، دیگران را بر خود مقدم می شمارند و قرص نان خود را به فقیر می دهند و این عمل تا سه شب تکرار می شود و نتیجه این روحیه ایثار و از خود گذشتگی، آن می شود که فرزندان بزرگوار آن حضرت تمام هستی خود را برای پیشرفت و تکامل انسانیت فدا می کنند.

 

رعایت عدالت در بین کودکان

 

رفتار هماهنگ و عادلانه، و بذل محبت و توجه به طور مساوی به فرزندان، اصل سازنده ای است که تا اعماق وجود کودک اثر می گذارد. در روایات معصومان (علیه السّلام) نیز سفارش شده است که پدر و مادر از تبعیض و عدم رعایت انصاف پرهیز کنند وعدالت را سرلوحه اعمال خویش قرار دهند. نمونه هایی در زندگی خانوادگی حضرت زهرا (علیها السّلام) دیده می شود که نشانگر توجه و دقت نسبت به این موضوع مهم می باشد. روزی رسول اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، امام حسن و امام حسین (علیه السّلام) را بر دوش گرفته، آنان را مورد لطف و نوازش خود قرار دادند و سپس رو به آنها کرده و فرمودند: با هم کشتی بگیرید. آنها به خواست پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کشتی گرفتند. حضرت زهرا (علیها السّلام) می گوید: من دیدم پدرم با جملاتی حسن را تشویق کرده و درصدد تقویت اوست. بدین سبب به پدرم گفتم: ای پدر بزرگوار! از شما تعجب می کنم که یکی را بر دیگری ترجیح می دهید؛ آن هم بزرگ تر را بر کوچک تر. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)فرمود: دوستم جبرئیل حسین را تشویق می کند و من حسن را تشویق می کنم. (ابن شهرآ شوب،ج3، ص394) در این روایت تاریخی، اهتمام حضرت زهرا (علیها السّلام) به عدم تبعیض بین کودکان قابل توجه و تامل است.

 

توجه به نیازهای کودک

 

یکی از عوامل موثر در سلامت و نشاط روحی و جسمی فرزند، تغذیه و بهداشت است. این مهم از نگاه حضرت زهرا (علیها السّلام) نیز دارای اهمیت و جایگاه خاص بوده است. زمانی که مسلمانان به علت کمبود آب، سخت در مضیقه بودند، حضرت زهرا (علیها السّلام) حسنین(علیه السّلام) را نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آورد و عرض کرد: «یا رسول الله! فرزندان من خردسال اند و تحمل تشنگی را ندارند». پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که نگرانی دخترش را در این باره به جا دید، زبان مبارکش را در دهان حسنین (علیه السّلام) قرار داد و با تر کردن دهان آنها، حضرت زهرا (علیها السّلام) را از نگرانی درآورد و دو طفل کوچکش را نیز از تشنگی شدید نجات داد.(ابن شهرآ شوب،ج3، ص394)

 

بازی با کودکان، روش مؤثر در تربیت

بازی، شیوه ای است که تأثیرات مثبت و گوناگونی را بر روحیه فرزند به جای می گذارد، خلاقیت او را شکوفا و عواطف کودکانه او را از محبت سیراب می سازد. بازی کودکانه مادر با فرزندان، رشد جسمی و فکری کودک را سرعت می بخشد و احساسات پاک مادری را به او منتقل می کند، نشاط، شادابی، خلاقیت، ابتکار و نوآوری و اعتماد به نفس را در او ایجاد و زمینه را برای ظهور استعدادهای نهفته کودک فراهم می آورد.

حضرت فاطمه علیهاالسلام از همان دوران کودکی با فرزندانش هم بازی می شد و به این نکته نیز توجه داشت که در بازی، نوع الفاظ و حرکات مادر سرمشق کودک قرار می گیرد، بنابراین باید از کلمات و جملات مناسبی استفاده کرد. افزون بر این باید در قالب بازی و شوخی، شخصیت کودک را تقویت ساخت و او را به داشتن نیکی ها و ارزش های اکتسابی تشویق و راهنمایی کرد.

نقل شده است حضرت با فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام بازی می کرد و او را بالا می انداخت و می فرمود: « اشبه أباك يا حسن و اخلع عن الحق الرّسن    و اعبد الهاً ذامنن و لا توال ذا الا حسن يعني (مجلسی، ج43، ص286؛ احمدبن حنبل، ج6، ص283)« پسرم حسن، مانند پدرت باش، ریسمان ظلم را از حق بر کن، خدایی را بپرست که صاحب نعمت های متعدد است و هیچ گاه با صاحبان ظلم و تعدی، دوستی مکن.»

همچنین نقل شده است که وقتی فرزندش حسین علیه السلام را بازی می داد، این گونه می فرمود: « انت شبيه بأبي لست شبيهاً بعلي  (اربلی، ص49؛قندوزی،ص93) يعني ؛ تو به پدر من (پیامبر) شبیهی و به پدرت علی شباهت نداری.»

 

ایجاد رقابت و مسابقه بین فرزندان

 

مسابقه از جمله ابزارهایی است که روح اعتماد به نفس و مشکل ستیزی را در کودک زنده نگه می دارد. در جریان بررسی سیره تربیتی حضرت زهرا (علیها السّلام) به موارد زیادی بر می خوریم که تنها به نقل نمونه زیر اکتفا می کنیم. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای ایجاد رقابت و سلحشوری بین دو فرزند خویش فرمود: هر کس خط بهتری دارد قدرت بیشتری دارد. حسنین (علیه السّلام) هر کدام خطی نوشتند و برای قضاوت نزد حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتند. اما رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) داوری نکرد و آن دو را نزد مادرشان هدایت کرد. حضرت زهرا (علیها السّلام) با نگاهی به دو خط دانست که داوری بسیار مشکل است. در این جا به حضرت الهام شد که قضاوت نهایی را به تلاش آنان واگذار کند. از این روی، فرمود: من دانه های گردن بند را با پاره کردن رشته آن بر سر شما می ریزم. هر کدام از شما دو نفر دانه های بیشتری بردارد. خط او بهتر و قدرت او بیشتر است. (ابن حجر عقلانی، ج8، ص97؛ فیروز آبادی،ج3، ص21)

دعا برای سلامتی فرزندان

از وظایف والدین، دقت در سلامت جسم فرزندان است. حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام به عنوان الگو و مادر نمونه، با حساسیت بالایی این مسئله را پی گیری می کرد و چنان چه فرزندانش بیمار می شدند، با توکل به خدا و دعا به درگاه او برای آنها طلب سلامتی می کرد.

همان گونه که ابن عباس می گوید:

حسنین بیمار شدند، پیامبر با جمعی از یاران به عیادتشان آمد و به علی علیه السلام گفتند: ای ابوالحسن خوب بود نذری برای شفای فرزندان خود می کردی، علی علیه السلام و فاطمه و فضه خادمه نذر کردند که اگر آنها شفا یابند، سه روز روزه بگیرند.

ارتباط علمی حضرت زهرا با فرزندان

حضرت مجتبی علیه السلام در پنج سالگی هر روز به مسجد می رفت و از کلمات و مواعظی که پیغمبر اکرم در مسجد بیان می فرمود، همه آنچه را به ذهن مبارک خود می سپرد، به خانه می آمد(و به اقتضای ادای حق علم که نشر است) برای مادر بزرگوار خود حرف به حرف بیان می کرد و چون امیرالمؤمنین علی علیه السلام به خانه تشریف می آورد، حضرت صدیقه طاهره علیهاالسلام آنها را برای آن جناب بازگو می کرد. روزی حضرت علی علیه السلام پرسید: ای فاطمه، تو به مسجد حاضر نبودی از کجا این کلمات را فهمیدی؟ گفت: فرزندم حسن هر روز آنچه پدر بزرگوارم بر منبر می گوید، بی کم وکاست به همان ترتیب برایم بیان می کند. (انصاری،1385، ص51)

چنان که گفتیم، فاطمه زهرا علیهاالسلام با کودکان خود گفت وگوهای علمی داشت و آنان را به بیان نطق علمی تشویق می کرد و این کار مادر افزون بر انس امام حسن مجتبی علیه السلام با مسجد، سبب می شد که وی با شوق و اشتیاق همه مواعظ و کلمات پیامبر را به ذهن بسپارد.

 

آگاهي بخشي به فرزندان

حضرت زهرا(س) از همان آغاز كودكي فرزندانش، عبادت خداي تعالي را در روح و روان آن ها تثبيت كرد و خوي پرستش خداي يكتا را در فطرت لطيف آن ها سرشت و از همان آغاز به آن ها علم آموخت و آن ها را براي كسب معارف و تشويق در فراگيري، آماده مي كرد، به عنوان مثال به فرزندش حسن(ع) كه هفت ساله بود مي فرمود: « به مسجد برو، آن چه را از پيامبر(ص) شنيدي فرا گير و نزد من بيا و براي من بازگو كن». (محمّدي اشتهاردي،ص 64)

 
توجه به حضور و غیاب فرزندان

 

بی توجهی به نظارت بر فرزندان به ویژه در رفت وآمدهای اجتماعی آنها، نتایج زیانباری به دنبال دارد. با توجه به خطرها و تهدیداتی که هر لحظه سعادت یک جوان را در معرض نابودی قرار می دهد، لازم است رفتار آنها به ویژه در هنگام ورود به خانه و خروج از آن به دقت بررسی شود. گفتنی است که اعتیاد، فساد، انحرافات فکری و بسیاری از خطرات دیگر از همین بی توجهی پدر و مادر آغاز می شود. حضرت زهرا (علیها السّلام) با فداکاری و محبت خاصی که نسبت به فرزندانش نشان می داد، مراقب تمام حرکات و سکنات آنها بود و به دقت آنها را زیر نظر داشت. نقل شده است که روزی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عازم خانه دخترش فاطمه شد. چون به خانه رسید، دید فاطمه مضطرب پشت در ایستاده است. آن حضرت فرمود چرا اینجا ایستاده ای؟ فاطمه (علیها السّلام) با آهنگی مضطرب عرض کرد: فرزندانم صبح بیرون رفته اند و تاکنون هیچ خبری از آنها ندارم. پیامبر به دنبال آنها روانه شد. چون به نزدیک غار جبل رسید، آنها را دید. که در کمال سلامت مشغول بازی اند. آنها را به دوش گرفت و به سوی مادرشان روانه شد. این واقعه، خود نمونه ای گویا از توجه و اهمیت دادن حضرت زهرا (علیها السّلام) به حضور فرزندان خردسالش است. (امینی، ص 44)

 

 

استفاده از جلوه های هنری

 

استفاده از جلوه های هنری همچون شعر، برای پرورش کودکان، فرازی دیگر از عشق، علاقه و احترام زهرای مرضیه (علیها السّلام) نسبت به فرزندان است. حضرت زهرا (علیها السّلام) زمانی که با فرزندان خود بازی می کرد، به تربیت روحی و پرورش جسمی آنان می پرداخت و در قالب زیبایی اشعار ادیبانه می فرمود:

اشبه ایاک یا حسن واخلع عن الحق الرسن … و اعبد الها ذا المنن و لا توال ذا الاحن؛ (مجلسی، ج43، ص286؛ احمدبن حنبل، ج6، ص283«)حسن جان! مانند پدرت علی باش و ریسمان از گردن حق بردار خدای احسان کننده را پرستش کن و با افراد دشمن کینه توز دوستی نکن.»

همچنین به دیگر دلبند خویش می فرمود:

انت شبیها بابی لست شبیها بعلی؛ (اربلی، ص49؛قندوزی،ص93)

«حسین جان! تو به پدرم رسول خدا شباهت داری نه به پدرت علی(علیه السّلام). امام علی(علیه السّلام) سخنان همسر مهربان و پرنشاط خویش را می شنید و چهره پرشوق او با تبسمی شیرین زیباتر می شد. مهربانی حضرت زهرا (علیها السّلام) نسبت به فرزندانش به گونه ای بود که گاه در مریضی آنان سه روز، روزه نذر می کرد تا شکر سلامت انجام دهد. حتی پیش از وفات، سفارش مهرورزی به کودکان خویش را به همسرش می کند و می فرماید: علی جان! درباره فرزندانم به تو سفارش مهربانی و خوش رفتاری می نمایم و سفارش می کنم که پس از من با دخترخواهرم امامه ازداوج کنی؛ زیرا او همانند من به فرزندانم دلسوز و مهربان است. (طبرسی، ص59؛ شیخ حرعاملی، ج1، ص321)

 

نتیجه گیری

 

پاکی دامن، کسب آمادگی برای فرزند پروری و مال دنیا را وسیله دانستن، بستری مناسب بود که فاطمه در آن پا به عرصه وجود گذاشت. برخی از اصول وروش هایی که در زندگی حضرت زهرا (علیها السّلام) در شمار آداب عادی بودند برای تربیت فرزند، عبارت اند از: رفتار واخلاق عملی،ایمان وتقوی، جلوه های عبادی، پرورش شخصیت ، شخصیت توحیدی و عاطفی ،پرورش روحیه ایثار، رعایت عدالت بین کودکان ،همبازی شدن با کودکان ، ایجاد رقابت ومسابقه بین فرزندان ، ارتباط علمی با فرزندان، آگاهی بخشی به فرزندان، توجه به حضور وغیاب فرزندان و استفاده از جلوه های هنری.با استفاده از این الگوها می توان در امر مهم تربیت فرزند موفق بود.

آنچه بیان شد نمایشگر توان اندکی بود که برای نمایاندن روش های الگویی- کاربردی  مناسب در تربیت فرزند زندگانی حضرت فاطمه (علیه السّلام) به عمل آمد؛ و به هیچ صورت نمی تواند حق مطلب را درباره آن بانوی معظم اسلام، نمونه عینی یک انسان متعالی و هدفمند و الگوی کامل و حقیقی، ادا کرده باشد. تلاش کودکانه ای می ماند که به خیال ساختن قصری بلند و زیبا در سر، به گردآوری پاره سنگ ها و آجرهایی محدود می شود شایسته است محققان در تمام ابعاد زندگانی حضرت به شیوه های کاربردی وعملی قلم بزنند.و سرانجام اینکه:

یک زبان خواهم به پهنای فلک …                تا بگویم وصف آن شه ملک

 

منابع تحقیق

 

1. قرآن کریم.

2. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، موسسه انتشارات علام، قم.

3. احمدبن حنبل، مسند احمد، دارالصادر، بیروت.

4.احمدی، حبیب الله (1374) فاطمه الگوی زندگی، ناشر: حبیب الله احمدی، قم.

5. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، نشر ادب حوزه، قم.

6. امینی، ابراهیم، فاطمه زهرا (علیه السّلام) بانوی نمونه اسلام، شفق، چ15، چاپ اعتماد، قم.

7.انصاری، عذرا (1385ش) جلوه های رفتاری حضرت زهرا (علیها السّلام) چ11، موسسه بوستان کتاب، قم.

8.حسینی،سید محمد،(1385ش) الگوهای رفتاری حضرت زهرا (س) در تربیت فرزند، جامعه مدرسین، مرکز انتشارات اسلامی قم.

9..سید مرتضی (1365) ، الشافی، مکتبه الیمن الکبری، یمن.

10. شیخ صدوق (1362) ،الخصال، ترجمه علی اکبر غفاری، جامعه مدرسین، مرکز انتشارات اسلامی قم.

11. شیخ طبرسی، الاحتجاج، مطبعه النعمان، نجف.

12.عاملی، شیخ حر (1409) ، وسائل الشیعه، موسسه آل البیت، قم.

13.عسقلانی، ابن حجر (1408ق) فتح الباری، شرح صحیح امام ابی عبدالله محمدبن اسماعیل بخاری، دارلاحیاء التراث العربی، بیروت.

14. علامه قندوزی (1413) ینابیع الموده لذوی القربی، حسینعلی جمال، دارالاسوه، قم.

15. فیروزآبادی (1366) ،فصائل الخمسه، دارالکتاب الاسلامیه، تهران.

16. فیض کاشانی، ملامحسن، منهج الصادقین، علمیه اسلامیه، تهران.

17.قائمی، علی (1376) ، فاطمه برترین بانوی اسلامی، هجرت، قم.

18.محمدی اشتهاردی،محمد،نگاهی بر زندگیحضرت فاطمه (س) ، انتشارات ناصر، چ5، قم.

19.مجلسی، محمد باقر (1403) ، بحارالانوار، چ سوم، دارالاحیاء الثراث العربی، بیروت.

 

 

 

 

 


. طلبه سطح سه                                                                                                                                                     [1]

 نظر دهید »

مقاله تکریم زن از دیدگاه امیر المومنین امام علی علیه السلام در نهج البلاغه

10 اردیبهشت 1395 توسط صديقه كريمي مقدم

عنوان
تکریم زن در نهج البلاغه

پژوهشگر:
صدیقه کریمی مقدم

فروردین 1395

چکیده:
خداوند متعال انسانها را از دو جنس زن و مرد آفرید و هر کدام را به ویژگیها و صفات خاصی آراست تا با کسب خوبی ها و شایستگی ها به کمالات معنوی دست یابند و با گام نهادن در صراط مستقیم استعدادهایشان را شکوفا سازند. اسلام برتری افراد را به زن و مرد بودن نمی داند، بلکه آن را در گرو ایمان خالص، عمل صالح و انجام تکالیف الهی دانسته و هیچ عملی را ولو اندک ضایع و بی پاداش نمی گذارد.باتوجه به اینکه در برخی جوامع دیدگاه نادرستی نسبت به زنان وجود دارد شایسته است مقالات وکتبی در زمینه ی تکریم زنان با استناد به منابع اصیل اسلامی نگاشته گردد
در مقاله حاضردر همین راستا تنظیم گردیده ،در این مقاله مختصرا به مباحث فطرت زنان،وظایف زنان،تکریم زنان، معرفي الگوي مشاركت اجتماعي زن ،مقام مادری زنان و جايگاه زن در خانواده از دیدگاه امام متقین با اسناد به نهج البلاغه جمع آوری گردیده است
کلیدواژه:
تکریم، زن ،نهج البلاغه.

مقدمه :
حضرت علی (ع) به عنوان شخصیت بزرگ اسلامي ، براي زن و نهاد خانواده ، جایگاه بلندي را ترسیم نموده است . در کلمات گهربار و نيز زندگی مشترك علي (ع) با فاطمه (س) می توان عمق منزلت زن را در اندیشه والای ايشان دریافت .
قرآن ناطق ،حضرت علي عليه‌السلام در نگرش جامع نسبت به مسائل زنان در فرازهاي مختلف شامل خطبه، نامه و حكمت به صورت تحليلي ،تفسير قوانين ديني در امور زنان رابيان كرده اند تا هيچ نقطه ابهامي در برنامه‌ريزي مسائل زنان باقي نماند. در مجموعه پربار نهج‌البلاغه، مباحث زنان در 53 مورد كه به صورت تفضيلي در 25 خطبه، يك نامه و سيزده حكمت ذكر شده است، در این مقاله نگاهي كوتاه به تکریم زن از ديدگاه علي (ع) پرداخته شده است.

جايگاه زن از ديدگاه حضرت علي (ع):
فطرت زنان:
زن موجودی ظريف، با احساس و عاطفه قوي است که خداوند متعال او را آفرید تا بخشي از بار رسالت تعليم و تربيت جامعه را بر دوش گیرد و در مسیر کمال گام بردارد . خداوند زن را که مظهر جمال الهی است ، آفرید و او را مایه ي آرامش و سکون همسر قرار داد ، تا خانه و خانواده را در سایه ی عطوفت و رحمت خود بیاراید . چراکه رحمت و مودت، مایه ی بقای زندگی است . ) امام متقيان توجه به فطرت زنان، لطافت و زيبايي زن را عامل مهمي در حفظ و حراست از زن مي‌دانند و بيان مي‌دارند: «ان المرأة ريحانة ليست بقهرمانة»؛ «همانا زن گل است، قهرمان نيست» (نامه 31، فراز آخر)،
بر اساس اين سخن ، زن ، همانند گلی است كه بايد از آن مراقبت شود تا با طراوات و تازه بماند و بتواند در پرتو عطر و لطافت خويش ، كانون خانواده را زيبا و با صفا سازد .
به دليل ارزش و جایگاهی که اسلام برای زن قائل است ، سفارشهای بسیاری درزمینه تکريم ، محبت و احترام به زن بیان شده است . دین اسلام ، زن را از جایگاه زن بودنش مورد تقدیر قرار می دهد . علی (ع ) دراین باره به نقل از پيامبر مي فرمايد : ” احترام بانوان را پاس نمي دارد ، مگر كسي كه بزرگوار و كريم است و به ایشان اهانت نمي نماید مگر كسي كه پست و فرو مایه است . ” ( نهج الفصاحه ، علائي رحماني ، فاطمه ، به نقل از کتاب زن از ديدگاه نهج البلاغه)
اهميت به استعداد و توانايي زن و قابليت‌هاي اجرايي متعدد او همانند تعليم‌پذيري، هدفداري و مسئوليت‌پذيري در برنامه‌ريزي زن در خانواده قابل توجه است، چرا كه دوري از فطرت، بزرگترين ضربات را به توازن، تعادل و تكامل زن وارد مي‌سازد.

وظایف زنان:

زنان به وظايف اصلي خود توجه كنند شايد امروز در جامعه شاهد باشيم كه زنان سعي دارند در برخي شغل‌هايي وارد شوند كه هيچ‌گونه سنخيتي با روحيات آنها ندارد، در حالي كه امام اول شيعيان در خصوص واگذاري وظايف به زنان مي‌فرمايند: «لا‌تملك المرأة من الامر ما يجاوز نفسها، فان ذلك انعم لحالها و ارخي لبالها و ادوم جمالها»؛ به زنان بيش از توان آنها امور مربوطه را تحميل نكنيد، زيرا اين رعايت‌ها براي حال آنها مناسب‌تر، براي آرامش خاطرشان سودمند‌تر و براي دوام زيبايي آنها موثرتر است.
البته بانوان گاهي فراموش مي‌كنند كه وظيفه اصلي زن مسلمان در وهله اول شوهرداري، تربيت فرزندان است و انجام درست اين وظايف شالوده اصلي نظام اسلامي را تضمين مي‌كند تا راه سعادت و كمال الهي را سريع‌تر و بي خطر طي كنند. وصي رسول خدا با درك اين موضوع چنين به جامعه زنان خطاب مي‌كند: «جهاد المراة حسن التبعل»؛ جهاد زن، خوب شوهر داراي كردن است. بنابراين شيوه صحيح همسرداري كه ريشه استحكام خانواده در آن نهاده شده است،
يكي از اصول مهم استراتژيك مسائل زنان است كه ضروري مي‌باشد نظام اجتماعي، براي استحكام آن برنامه‌ريزي كند.
تکریم زنان:
* تكريم زنان يكي از شاخصه‌ها و نتايج مهم حكومت ديني است امام علي عليه‌السلام در خطبه 105 فراز 9 تا 11، به بيان نعمت‌هاي وسيع حكومت ديني مي‌پردازند و تكريم زنان را يكي از شاخصه‌ها و نتايج مهم حكومت ديني مي‌خوانند: «وقد بلغتم من كرامه الله تعالي لكم منزله تكريم بها اماوكم و توصل بها جيرانكم…»؛‌ براثر كرامت الهي مقام و منزلتي يافتيد كه (حتي) كنيزان، شما را گرامي داشتند… .
در اينجا مولاي متقيان عليه‌السلام احترام به كنيزان (زنان تحقير شده) را شاهد مثالي براي رشد جامعه دانسته‌اند، چرا كه پيش از اسلام كنيزان داراي هيچ منزلتي نبودند. همچنين حضرت علي عليه‌السلام، زنان و مردان را داراي سرمايه‌هاي يكسان خلقتي مي‌دانند كه هر يك به شكل متفاوتي در زن و مرد نمود پيدا كرده است، هر چند كه زن و مرد در برخي صفات مشترك هستند، اما در برخي ديگر صفات با هم فرق دارند. «خيار خصال النسا شرار خصال الرجال: الزهود الجبن و البخل، فاذا كانت المراة مزهوه لم تمكن من نفسها و اذا كانت بخيله حفظت مالها و مال بعلها و اذا كانت جبانه فرقت من كل شيء يعرض عليها»؛ بهتري خوي زنان، بدترين خوي مردان است كه همانا تكبر، ترس و بخل است؛ پس هر گاه زن متكبره باشد، به كسي جز همسر سر فرود نمي‌آورد و هر گاه بخيل باشد، مال خود و همسرش را حفظ مي‌كند و هرگاه ترسو باشد، از آنچه به او روي مي آورد، مي‌ترسد. (حكمت 226)

* معرفي الگوي مشاركت اجتماعي زن در نهج‌البلاغه:
امام عارفان با بيان ساختار تشكيلاتي حضور زنان در نهادهاي اجتماعي، بهترين الگوي ممكن در اين حيطه را چنين ايراد مي‌كنند: «ان استعطت ان لايعرفن غيرك فافعل»؛ اگر مي‌تواني كاركني كه زنان، غير از تو را(در تشكيلات) نشناسند، چنين كن (نامه 31، فراز 62). براساس مدل ارائه شده امام علي (ع) در چارچوب تشكيلات، ارتباط زنان فقط با مديريت كل است و خواسته‌هاي آنان از طريق رأس مديريت به زير مجموعه‌ها منعكس مي‌شود. توجه به اين نكته امروزه برنامه‌ريزي مباحث زنان در جهان دچار مشكل اساسي است و دنياي معاصر هنوز در شناخت زن و ويژگي‌هاي او تصور روشني ندارد و با اصل قرار دادن تشابه زن و مرد به برنامه‌ريزي اقدام مي‌كنند، هنوز هم نتوانسته‌اند به بهترين راهكار دست يابند. لذا ضرورت پرداختن به مباحث اساسي اسلام از قبيل قرآن و نهج‌البلاغه براي معرفي ارزش و جايگاه والاي زنان در جهان هستي بيش از بيش احساس مي‌شود.

مقام مادری زنان:
آن حضرت در جایی دیگر ، مقام مادری را مورد تقدیس و ستایش قرار می دهد و می فرماید : اگر فرزند در حق مادر محبت کند ، نمي تواند یک روز بارداری وی را جبران كند.
در جامعه عرب قبل از اسلام ، مردم برای زنان و دختران ارزشی قائل نبودند و اگر كسي داراي فرزند دختر مي شد ، او را زنده بگور می كردند . اما بعد از ظهور اسلام با تلاشهای پیامبر ( ص) ، تحولي بزرگ درباره زنان صورت گرفت و نگرشهاي جدیدی در جامعه بوجود آمد كه زن را مورد تکریم و احترام قرار مي داد . رسول گرامی اسلام (ص) هرگاه فاطمه (س) دختر گرامیش را می دید ، او را بسیار گرامي مي داشت و پیشانی دخترش را می بوسید . اصولا” احترام و نكوداشت مقام زن در سیره و گفتار اهل بيت رسول خدا (ص) جلوه ای شاخص دارد ، چنانکه علی (ع ) می فرماید : ” دختر حسنه است و پسر نعمت ، حسنه ثواب دارد ، ولي از نعمت حساب می کشند ( درباره چگونگي استفاده از آن سوال مي كنند ) ” ( مستدرک ،ابواب الاولاد ، باب 5 ، خ 6 ) و باز آن حضرت می فرماید : ” کسی که دختری دارد ، ياري ، برکت و آمرزش خدا ، شامل حال او مي شود . ” ( همان )

علی (ع ) برای حفظ شخصيت زن و جلوگیری از آسیبهای جسمی و روحی وي ، به مواردی اشاره می کند . از نگاه آن حضرت ، زن می تواند با حفظ حریم خود ، در جامعه حضور یابد و در فعالیتهای اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی شرکت کند و مانع تعدی بیگانگان شود . علی (ع ) به زنان توصیه می کند هنگامي كه براي تحقق مسئولیتهای اجتماعی ، در اجتماع و محافل عمومي حضور مي يابند ، حریم و پوشش مناسب داشته باشند . در اين صورت ، او در برخوردهای اجتماعی از مصونيت لازم برخوردار مي شود.
حیا و پاكدامني اگرچه برای هر فردي نیکو و زيبنده است ، اما براي بانوان نیکوتر و لازمتر است . لذا می بینیم که امام علی (ع ) در حكمت 474 نهج البلاغه می فرماید : ” پاداش مجاهد شهید در راه خدا ، بزرگتر از پاداش فرد پاکدامن نیست که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمی شود . همانا انسان پاكدامن ، فرشته ای از فرشته ها ( ي خداوند ) است . ” امروزه زنان بسیاری در اقصی نقاط جهان ، منزلت و حریم انساني خود را به خوبی پاس می دارند
حضرت علی ( ع ) سه خصلت متانت ، احتياط و حسابگري را از ویژگیهای مهم زن مسلمان می داند . از سخن آن حضرت چنین استنباط می شود که زنان باید در مراودات اجتماعی ، متانت و درعین حال قاطعیت داشته باشند . این کار برای جلوگیری از تعدی مردان بيمار دل ، به آنها مفید است . آن حضرت همچنين يادآور مي شود که زنان باید در مراودات اجتماعی ، محتاط ، دانا و زيرك باشند تا مورد طمع و سوء استفاده قرار نگيرند و جامعه به چشم كالايي مصرفي به آنها نگاه نكند . علي (ع) ، ویژگی ديگر زن مسلمان را ، حسابگری بيان مي كند . آن حضرت به زنان حسابگر ارج مي نهد و متذکر مي شود که زنان حسابگر و دقیق ، از مال و آبروي همسر خويش مراقبت می کنند . بنابراین اگر یک زن به سه صفت متانت ، حسابگری و احتیاط مزین باشد ، به راحتی و آزادی می تواند در خانه و اجتماع ، گامهای سازنده و موثری بردارد .
جايگاه زن در خانواده :
ازدواج و تشکيل خانواده ، نياز و ضرورتي است که در سايه ي آن ، انسانها مي توانند به رشد و تعالي برسند . بدون شک ، ارتباط بين اعضاي خانواده ، مهم و در سطح اجتماع تاثيرگذار است . امروزه شاهديم كه صاحب نظران غربي از فروپاشي نهاد خانواده و روند رو به رشد خانواده هاي تک والدي احساس خطر مي كنند و درصدد يافتن راه حلهايي مناسب براي كاستن از پيامدهاي اين مسأله هستند . آدام بورسوا نويسنده و محقق مسائل اجتماعي در ايالت ايلي نويز آمريکا مي گويد : براساس تحقيقات انجام شده ، خانواده هاي امروزي که بدون ازدواج بوجود مي آيند ، منبع قوي براي شکل دهي به فرزندان ندارند و نمي توانند وجدان اخلاقي کودک را به خوبي شکل دهند . اين خانواده ها رو به متلاشي شدن و اضمحلال هستند . امروز 32 درصد از بچه ها نامشروع به دنيا مي آيند ، درحالي که در سال 1970 ، اين تعداد 11 درصد بود . لذا وضعيت بسيار نگران كننده است . ( بورسوا ، آدام ، ” افول اخلاقي آمريکا ” ص 11 )
دين اسلام براي خانواده اهميت محوري قائل است . زنان و مردان هريک در سيستم اجتماعي ، ديني و تربيتي خانواده ، وظيفه و نقشي كليدي برعهده دارند . نقش مهم زن مسلمان در خانواده ، تدبير امور داخلي خانواده و نظارت مسئولانه بر اين كانون پرمهر است . علي (ع) به اين نقش اشاره مي کند و مي فرمايد : « والمراة راعيته علي بيت زوجها و هي مسئوله » / « زن ناظر و مسئول امور خانه و همسرش است . »‌ ( شاملي ، عباسعلي ، فصلنامه کتاب زنان شماره 11 )

او با نظارت صحيح خود در خانواده ، مي تواند فضاي صميمانه و تفاهم آميزي را ايجاد كند و زمينه يک زندگي سالم ، بانشاط و موفقيت آميز را فراهم سازد .
از ديدگاه علي (ع) ، زن در خانواده مسئوليت حساس و خطيري برعهده دارد . خانه داري و رسيدگي به امور فرزندان و تربيت آنها ، به همت و كوشش فراوان نياز دارد . اصولا رسالت مادري ، زيباترين و مقدس ترين وظيفه زنان است و جز مادران فداكار کسي نمي تواند اين نقش را به خوبي انجام دهد . در همين راستا ، وقتي رسول گرامي اسلام ( ص) ، مسئوليتهاي خانه را بين علي (ع) و همسرش فاطمه (س) تقسيم مي كند ، به هريك كاري متناسب با ويژگيهاي زن و مرد محول مي كند . علي را به کارهاي بيرون از منزل / و فاطمه را به رسيدگي به امور خانه و پرورش فرزندان ترغيب مي کند . حضرت فاطمه (س) از اين نوع تقسيم كار كه هماهنگ با شخصيت و ويژگيهاي زن است ، خشنود مي شود و خدا را سپاس مي گويد
از نقشهاي مهم زن در کانون خانواده ، راز داري و صداقت نسبت به همسر است . صداقت و راستی ، مهمترین عامل تحکیم خانواده است که موجب جلب اعتماد متقابل مي شود و رفتار محبت آميز را بین زن و شوهر پديد مي آورد . بدیهی است زن و شوهر از دو خانواده متفاوت هستند كه معمولا فرهنگ و برخي عادتهاي آنها نيز متفاوت است . ایجاد تفاهم بین این دو فرد ، به تلاش و فداكاري نياز دارد . البته در این خصوص ، زن ، نقش بارزتري درزمينه همگرايي خانواده ايفا مي كند . شاید از همین رو است که بزرگان دين ، رفتار خوب زن با شوهر و به عبارتي خوب شوهر داري كردن را به منزله جهاد دانسته اند . یعنی ارزش مدارا و برخورد کريمانه زن با همسرش ، همچون جهاد مجاهدي است كه در راه خدا به مبارزه برخاسته است .
علي (ع) تمام سعي خويش را بکار مي بست تا مردان جامعه ، جایگاه ارزشمند زنان را درک کنند و بدانند که همسر و اعضاي خانواده ، بيش از هرچيز به مهر و محبت نياز دارند و هيچگونه خشونت و بي حرمتي شايسته آنان نيست . آن حضرت مي فرمود : ” مردي که همسرش را بيازارد ، نماز و هيچ کار خيري از او نزد خداوند پذيرفته نيست و نخستين کسي است که وارد آتش مي شود . ” ( وسائل ، ابواب احکام الاولاد ، باب 7 ، خ 1 )
علي (ع) همچنين مي فرمايد : ” هرکه به اهل ( خانواده ) خود بدي كند ، از او اميد احساني نسبت به ديگران نمي رود . » ( ابن ابي الحديد ، شرح نهج البلاغه ، ج 12 ، ص 163 )
به عبارت دیگر ، چنين فردي در مسئوليتهاي مهم اجتماعي و حتي در اداره زندگي فردي ، از شايستگيهاي لازم برخوردار نيست . به دليل عاطفي بودن زن ، مرد بايد در شکستها و ناكاميها ، تکيه گاه محكم او باشد و درعين حال ،‌ لازم است درپرتو مهر و عطوفت زن نيز مرد به آرامش و تعالي برسد .
بسياري از گرفتاريهاي خانوادگي به مسائلی مربوط مي شود که از سوي يکي از زوجين به ديگري تحمیل مي شود . گاه نيز برخي اختلافات خانوادگي به مسائل جزئی و كم اهميت و يا درخواستهاي غيرمنطقي زن يا شوهر بر مي گردد . اما علي (ع ) ، خواسته هاي غير منطقي زن و شوهر از هم را براي زندگي مشترك ، آسيب زا مي داند و از زنان و مردان مي خواهد كه در زندگي ، به هم مودت بورزند ، چيزي را به يكديگر تحميل نكنند و زمينه رنجش هم را فراهم ننمايند . آن حضرت ، 9 سال با همسرش فاطمه ( س) با صفا و صميميت تمام زندگی کرد و وقتی از او درباره زندگي مشترکشان سوال شد ، فرمود : ” خدا را گوه مي گيرم که در هيچ موردي فاطمه ( س ) را به خشم نياوردم و به او هيچ کاري را تحميل نكردم . فاطمه ( س ) نيز چنين بود که در هيچ موردي خشم مرا برنيانگيخت و در هيچ امري از من سرکشي نکرد . “( شاملي ، عباسعلي به نقل از فصلنامه کتاب زنان شماره 11(

از آنجا که هدف اصلي پيوند ازدواج و تشکیل خانواده ، رسيدن به آرامش جسم و روان و تداوم نسل است ، بايد معيارهاي انتخاب همسر بگونه اي باشد که ايجاد يك خانواده پايدار را تضمين كند . علی
(ع) در موارد مختلف معیارهای انتخاب همسر نیکو را بیان فرموده است . یکی از این معیارها ، هم کفو بودن زن و مرد است . يعني زن و مرد ، هم شآن و همتاي يکديگر باشند ، زبان و منطق هم را بفهمند و در بعد اعتقادي و فكري به يكديگر نزديك باشند و همديگر را كامل كنند . چنانکه علي (ع) مي فرمايد : مومن هم کفو مومن است . ” ( همان )

در جايي مي گويد : ” هر مردي همسنگ و همترازش را از بين زنان برگزيند . زن هم در گزينش همسر ، مردي را انتخاب کند که همسنگ او باشد .” ( مرحوم المقوم ، وفات الصديقه ، ص 23 ) از نظر اسلام ، هم شآن بودن زن و شوهر ، دين ، فرهنگ ، شخصيت و اخلاق و برخي خصوصيات جسمي را شامل مي شود . در اين رابطه ، ويژگيهاي ظاهري چون سن و هوش و ساير عوامل فردي نيز مي تواند از معيارهاي انتخاب همسر باشد .
به اين ترتيب ، مناسب است زنان و مردان در آستانه ازدواج ، براي پيشگيري از مشکلات آينده ، به ويژگيها و شرايط يکديگر توجه داشته باشند و همسري را برگزينند كه از نظر صفات كلي به آنها نزديک باشد . درمجموع با انتخاب درست و همچنين تفاهم و گذشت و شكيبايي مي توان محيطي آرام ، سالم و سرشار از موفقيت را براي همسر و فرزندان مهيا نمود

نتیجه گیری:
با بررسی نهج البلاغه درباره ی تکریم زنان می توان دریافت که امام علی علیه السلام زن رااینگونه تعریف می کند: زنان مانند مردان دارای مقام ومنزلت مساوی هستند با این تفاوت که زنان دارای فطرتی لطیف هستند بنابر این فطرت دارای وظایف خاصی هستند، از نگاه آن حضرت ، زن می تواند با حفظ حریم خود ، در جامعه حضور یابد و در فعالیتهای اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی شرکت کند و مانع تعدی بیگانگان شود .البته زن درمسئوليتهاي مهم اجتماعي و حتي در اداره زندگي فردي ، به دليل عاطفي بودنش از شايستگيهاي لازم برخوردار نيست. بنابر این مرد بايد در شکستها و ناكاميها ، تکيه گاه محكم او باشد و درعين حال ،‌ لازم است درپرتو مهر و عطوفت زن ، مرد به آرامش و تعالي برسد .پس اگر هر کدام در جایگاه اصلی خود قرار گیرند بنیان خانواده پایدار خواهد ماند.
در جای دیگر امام علی (ع)، مقام مادری را مورد تقدیس و ستایش قرار داده که این مقام در درون زن نهاده شده است

منابع:

نهج البلاغه

ابن ابي الحديد ، شرح نهج البلاغه

علائي رحماني ، فاطمه ، زن از ديدگاه نهج البلاغه ، انتشارات سازمان تبليقات اسلامي ، زمستان 1369

واتسون ، هلن ، ترجمه بحراني ، مرتضي ، ” زنان و حجاب ” فصلنامه کتاب زنان شماره 20

شاملي ، عباسعلي ، ” منزلت زن در انديشه والاي اميرالمومنين ( ع ) ” فصلنامه کتاب زنان شماره 11 )

نهج الفصاحه

بورسوا ، آدام ” افول اخلاقي آمريکا ” ماهنامه سياحت غرب ، مرکز پژوهش هاي اسلامي صداوسيما ، سال دوم ، شماره هفدهم ، آذر 1383

 

 1 نظر

هستی شناسی

10 اردیبهشت 1395 توسط صديقه كريمي مقدم


بسم الله الرحمن الرحیم

هستی شناسی:
درجهان بینی الهی درکنارجامعه شناسی وانسان شناسی مهم ترین وزیربناترین اصل به شمار می رود.مهمترین مسائل وموضوعات آن عبارت از:ماهیت هستی وجهان علت محدثه هستی وسرانجام هستی وهدف ازآفرینش جهان وسنت واصول حاکم برهستی.
جهان بینی وهستی شناسی برحکمت متعالیه صدرایی واصالت وجوداست.مادیون معیارشناخت درجهان بینی را حس وتجربه دانسته وهستی راهمتای ماده دانسته وچیزی را که ماده نداردموجودنمی دانند.قهراجهان غیب مانندوجودخداوندمتعال .وحی.نبوت.قیامت. رایکسره افسانه میدانند.درحالی که معیارشناخت درجهان بینی الهی اعم ازحس وتجربه میباشد.چیزی که معقول باشدداخل قلمروعلم میباشد.گرچه محسوس نباشد.لذاهستی اعم ازغیب وشهادت است.
هستی شناسی امام سلسله مراتبی دارد:
1:عالم ملک2:عالم ملکوت3:عالم لاهوت
امام خمینی می فرمایند:عالم ملک دنیاست وعالم ملکوت عالم غیب است که انسان رابه سمت آن"آخرت.بهشت.جهنم"درحرکت است عالم ناسوت عالم کثرت است وعالم لاهوت عالم وحدت است.
عالم ملک که عالم محسوس است مرتبه نازله هستی است وعالم ملکوت غیب وماورای طبیعت عالمی است که ملکات صالحه وفاسده درآن جمع شده اندوعالم لاهوت وعالم الوهیت وحدت است.مرتبه عالی وفنادرالوهیت است.
هستی شناسی امام چندموضوع رادربرمی گیرد:
1/جهان نه تنها درپیدایش خودمحتاج به خداست بلکه درهمه ی لحظه ها تداوم خویش محتاج به اوست اگرلحظه فیض حق دریغ شودونابودخواهدشد.
2/ارتباط میان ذات حق وجهان ازنوع ارتباط تعلقی می شودکه پروردگارمتعال احاطه برهمه ی ابعادآن دارد.
معرفت شناسی:
1/امام خمینی براین باوراست که چیزی که خارج ازذهن انسان وجودداشته وقابل شناخت بین الاذهانی است.
2/ایشان همانندهمه حکیمان مسلمان منابع وراهای معرفت شناخت رامتعددوترکیبی ازوحی وقلب وحس وتجربه میدانندومعتقداست جهل موجب عدم وصول ومعرفت وشناخت حقیقی است.به بیان دیگرابزارشناخت ومعرفت سیاسی وی ترکیبی است فلسفی.فقهی.تاریخی.کلامی.اصول بدین ترتیب بین منابع شناخت وابزار شناخت است کاملا متناسب وهماهنگ وجوددارد.
3/به جایگاه وارزش شناختمعطوف است از منظرایشان هرکدام ازمنابع وابزارهای شناخت بخشی ازمعرفت حقیقی وکامل رانشان میدهدوغفلت ازهرکدام موجب شناخت ناقص است.
ازنظزامام مبدا وحرکت معرفت ازحس وتجربه است.که درمرحته ی بالاترتوسط عقل وبرهان تکمیل میشودووسیل
صعودبه یقین شهودی میرسددرنهایت تمام مراحل پیشین به محک وحی سنجش میشود.
زبان فلاسفه فقهادرصورتی که بازبان وحی تطبیق داشته باشدحجت است.ازنظرامام اگرچه معرفت همراه باتجربه حسی است ولی باید نهایتا به تجربه درونی وبیرونی ختم شود.ثمره علمی این دیدگاه بایدبا معرفت نظری وعملی گره شود.
شناخت شناسی ازدیدگاه امام درچندمرحله صورت میگیرد:
1/حواس وظاهر:
معرفت برخی ازحقایق ازراه حواس انجام می گیردودراین رابطه کسی که حسی ازحواس رافاقدباشدازمعرفت حاصله ازراه آن نیزبی نصیب است.
2/عقل وادراکات عقلی :
استفاده ازعقل موردتوجه اکیدااسلام است وروایات شریفه ازجمله “لایصاب بالعقول"مربوط به احکام تعیدی دین است وگرنه درباب اثبات صانع .توحید.تقدیس.اثبات معادونبوت بلکه مطلق معارف ازعقل میتوان استعدادجست دراثبات توحیدفقط بایدبه دلیل نقلی اعتمادجست.
3/نظری وبینشهای فطری:
ازجمله توحید.معاد.بلکه رئوس همه معارف وعقاید فطری میباشد.
انسان شناسی ومعرفت الانفس درنظرامام"رحمت الله علیه” انسان ازاهمیت ویژه ای برخوداراست.معرفت النفس نردبان راهیابی به آسمان معارف وحقایق است که نقش خویش راشناخت خدای خودمیداند.
انسان دارای قوه شناخت .عقل وبعددرمرحله بعددارای قدرت اراده واختیاردرجهت سعادت یاشقاوت است.ازاین روانسان مسئول موفقیتها وشکستها وتمامی کنشهای سیاسی اجتماعی خوداست.آفرینش انسان مقصوداصلی خلقت جهان است.یعنی پیدایش اصلی ازآفرینش همه ی موجودات جهان است.باپیدایش انسان آفرینش به تمامیت واکمال خوددست یافت.انسان در آغازحیوان بالفعل وانسان بالقوه است.هرگاه تمام بالقوه واستعدادهای نهفته وگرایشهاوبینشهای فطری اوبه فعلیت درآمده باشدوشکوفاگردد.انسان مثل حیوان نیست وتمام بشود انسان سر ماقوق حیوانی است.انسان موجودی دوسرطیف (شدن)راداردودرمسیر شدن محدودیت ندارد.درطرف کمال به به آنچه میرسد که یدالله میشودوعین الله.ازاین رو انسان شناسی غرب انسان راتک ساقی میداننداورابرسرشت مثل هابزونیک سرشت مثل لاک وروسوبررسی نموده است

 

                                           موفق باشید

 نظر دهید »

بزودی مطالب جدید من در وبلاگ

10 اردیبهشت 1395 توسط صديقه كريمي مقدم

بزودی مقاله کرامت زن در نهج البلاغه

بزودی مقاله مفهوم وحقیقت جهل در قرآن ونقش آن در سعادت یا شقاوت انسان

 نظر دهید »

معرفی شهید من *در سال 1395

05 فروردین 1395 توسط صديقه كريمي مقدم

دوست داشتم سال جدید اول همه ی مطالبام شهیدی رو که من با ایشون ارتباط دارم  وبرای خیلی ها ناشناخته است رو به همه ی دوستام بشناسونم. پس در جمعه ی اول سال به یاد «چمران کردستان»شروع میکنم.

هدیه به همه ی شهدا ورفتگان خودتون   صلوات*

                                                                           *اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم*

درسال 1338 روستای ورمقان، روستایی در نزدیکی شهرستان سنقر، آن روز شاهد ولادت کودکی از دامان مادری از نسل سادات بود، کودکی که نامش را هوشنگ نهادند.
روستای ورمقان، شاهد بالیدن و رشد این کودک بود تا 20 سالگی که هوشنگ پس از آن به قروه آمد و در جهاد سازندگی، آستین بالا زد برای کمک به سازندگی ایران اسلامی.
اواخر همان سال برای خدمت در کسوت مقدس سربازی به لشگر 28 پیاده کردستان رفت، و آن زمان گروهک‌های معاند و ضدانقلاب کم‌کم در مناطقی از کردستان در حال شکل‌گیری و قوت بودند که هوشنگ با نشان دادن لیاقت‌های خود در مقابله با این عناصر پلید، موفق به دریافت نشان لیاقت از دست فرمانده خود شد.
در سال 1360 به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان قروه درآمد. در همان آغاز ورود به عنوان فرمانده گردان ویژه نیروهای اعزامی از شهرستان قروه در نبرد با رژیم بعث عراق بخشی از جبهه قصر شیرین را تحویل گرفت.
او در این پست خدمات شایانی ارائه داد و مدتی بعد به عنوان مسئول گزینش سپاه شهرستان قروه منصوب شد و پس از آن فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بخش دهگلان را به عهده گرفت.
در سال 1361 ازدواج کرد که ثمره این ازدواج سه فرزند پسر و یک فرزند دختر است، در سال 1364 بنا به در خواست فرمانده تیپ بیت‌المقدس به آن یگان ماموریت یافت و تا پایان جنگ تحمیلی به عنوان جانشین ستاد و فرمانده پایگاه این تیپ در جبهه‌های جنوب و جزیره مجنون در کمال خلوص و شجاعت به مبارزه پرداخت ودر سال 1368 برای گذراندن دوره دافوس به دانشگاه امام حسین(ع) در تهران رفت.
با جلب اعتماد مردم در سال‌های 61 تا 63 بیش از 100 روستا را در کردستان از لوث ضدانقلاب پاکسازی و امنیت منطقه را به وسیله خود مردم و با ایجاد پایگاه‌های مردمی برقرار کرد.
در آن دوره هم به عنوان دانشجوی ممتاز انتخاب شد. بعد از دوره دافوس به عنوان یکی از ارکان تیپ بیت‌المقدس در طراحی برنامه‌های رزمی و ستادی نقش کلیدی و به سزایی را انجام داد.
در سال 1371 به سمت مسئول بازرسی و فرمانده یگان ویژه قرارگاه استانی شهید شهرامفر منصوب شد. در سال 1373 به عنوان پاسدار شایسته و در سال 1374 به عنوان پاسدار نمونه نیروی زمینی سپاه معرفی شد.
مهم‌ترین بخش زندگی هوشنگ، هشت‌ سال دفاع مقدس نبود، چرا که در این هشت سال، در فصل پروازهای عاشقانه، مجالی برای عروجش نبود، نه که نبود، بود، اما ماند تا رازنامه سر به مهر خویش را با پدر بازگوید، آن هم در جوار مرقد مطهر نبی مکرم اسلام(ص).
اگرچه از قافله شهدا بازمانده بود، اما ماندنش برای عادت به زندگی دنیایی نبود، مانده بود تا چمران کردستان باشد، و شاید راز اشتهارش به چمران کردستان همین باشد که در ایام شهادت، این سردار دلاور، به لقای دوست شتافت.
عروج یارانش را یک به یک دید و گفت برای شهادتم دعا کنید، اما یارانش گفتند: حاجی بمان، هنوز نوبت پرواز تو فرا نرسیده است و با دلی پردرد ماند، تا در فصلی که می‌رفت تا غربت شهادت بگیرد، شهادتش را از خود خدا بخواهد و به سوی او بال بگشاید.
حالا هرجای این سرزمین خونرنگ از خاک‌های تفتیده جنوب تا کوه‌های سربه فلک کشیده غرب، هرجا که از حاج هوشنگ ورمقانی یاد می‌کنی، تنها با اشک می‌توانی پاسخ بگیری.
آفتاب سوزان اول تیرماه هنوز هم به خاطر دارد، پرواز مجاهد سرزمین مجاهدت‌های خاموش را.
همنشین شهادت
اگر برای خصوصیات شهید حاج هوشنگ ورمقانی نموداری ترسیم کنیم، ادب و متانت وی بالاترین درصد را خواهد داشت. شهید ورمقانی بسیار باادب و متین بود به طوری که یکی از فرماندهان سپاه پس از چندی نشست و برخاست با شهید ورمقانی از ادب سرشار وی متعجب شده و گفته بود اگر ذره‌ای از ادب حاجی را به تمام دنیا تقسیم نماییم بدون شک کسی را به عنوان بی‌ادب نخواهیم داشت.
شهید ورمقانی چهره مظلومی داشت، می‌شد سادگی و صمیمیت را در چهره‌اش مشاهده کرد. حاجی مرگ را مونس خود می‌دانست و لحظه‌ای از یاد آن غافل نمی‌شد.
به گفته یکی از همرزمان شهید، او در هر بحثی به نوعی از مرگ سخن به میان می‌آورد و حتی لحظاتی که بیکار می‌نشست برای خود قبر درست می‌کرد و سنگ قبر می‌نوشت که یک نمونه از سنگ قبرهایی که حاجی در زمان حیات خود می‌نوشته هنوز باقی مانده است.
آرزوی وصال
حسن باقری از دوستان و همرزمان شهید می‌گوید: چند روزی می‌شد که حاج هوشنگ به شهادت رسیده بود. آن روز توی دفتر فرماندهی نشسته بودم و با خود فکر می‌کردم می‌گفتم راست است که خداوند همیشه انسان‌های خوب را گلچین می‌کند. یاد حاج هوشنگ بودم و خاطرات دورانی را که با هم بودیم توی ذهنم مرور می‌کردم.
در این موقع بود که در زدند. وقتی اجازه دادم، دیدم سربازی که چهره‌اش نشان می‌داد که خجالتی باشد، وارد اتاق شد او احترام گذاشت. بعد از لحظه‌ای همانطور که سر به زیر انداخته بود، گفت: « آیا خبر شهادت حاج هوشنگ صحت دارد؟» نگاهم را به عکس حاجی که روی دیوار بود انداختم و گفتم: « او به آرزوی وصالش رسید» یکباره دیدم سرباز بغض کرد روی زمین نشست و شروع کرد به گریه کردن.
صبر کردم تا کمی آرام شود. آنگاه پرسیدم «طوری شده؟» او با دستمالی اشک‌هایش را پاک کرد و کم‌کم ماجرایش را برایم تعریف کرد: « از خانواده فقیری هستم، پدرم کار آنچنانی ندارد.
زندگی را به سختی می‌گذرانیدم. هرگاه که نوبت مرخصی‌ام می‌رسید، غصه‌ام می‌گرفت، چرا که پولی در جیب نداشتم، تا اینکه حاج هوشنگ ورمقانی فرمانده‌مان شد. هرگاه می‌خواستم به مرخصی بروم مثل یک برادر مهربان مرا صدا می‌زد، بدون اینکه کسی بفهمد هزینه رفت و برگشت مرا پرداخت می‌کرد.
توی این مدتی که با حاج هوشنگ بودم، هیچ دغدغه‌ای برای رفتن به مرخصی نداشتم. آن روز را خوب به یاد دارم که وقتی سرباز خاطراتش را می‌گفت، نتوانستم طاقت بیاورم، به طرف پنجره برگشتم تا اشک‌هایم را نبیند.
جا مانده از شهدا
حاجی بسیار ساده و بی‌تکبر بود. او بیشتر اوقات با نیرو‌های تحت امر خود غذا می‌خورد و وقتی که علت این کار را جویا می‌شدی با کمال تواضع و فروتنی جواب می‌داد: به این علت که مبادا آنها فکر کنند ما برای خود ارزشی قائل هستیم. شهید ورمقانی در محضر شهدا احساس شرمندگی می‌کرد.
باوجود آنکه بیشتر اوقات بدون نصب درجه در میان مردم ظاهر می‌شد اما هر گاه که در گلزار شهدا حضور می‌یافت بدون استثنا درجه خود را برمی‌داشت و در جیب لباسش می‌گذاشت. این کار به آن دلیل بود که حاجی خود را در برابر شهدا کوچک‌تر و بازمانده آنان می‌پنداشت. او هرگز به خود اجازه نمی‌داد در محضر کسانی که به بالاترین درجه معنوی نائل گشته‌اند با درجه دنیایی خود حاضر شود.
شهید ورمقانی با الگو‌گیری از عدالت سرشار حضرت امیرمؤمنان علی(ع) عدالت و برابری را در هر امری رعایت می‌کرد. او در جواب عموی خود که اصرار داشت پسر او را از خط مقدم به پشت جبهه انتقال دهد، می‌گوید: عموجان شما پنج پسر دارید، اگر چهار پسر شما هم شهید شوند باز یکی از آنها می‌ماند. پس آن پدرانی که تنها پسر خود را به خط مقدم جبهه‌ها می‌فرستند و به شهادت می‌رسند چه بگویند و چه بخواهند.
او پس از آن دستش را به طرف پیراهنش می‌برد و در حالی که پیراهنش را تکان می‌دهد خطاب به عموی خود می‌گوید: عموجان این پیراهنی را که در تن من می‌بینی از خون شهید است. آیا شما اجازه می‌دهید که من به خون شهدا خیانت کنم! شهید ورمقانی همیشه آرزوی شهادت داشت و از اینکه به جمع شهدا نپیوسته بود احساس ناراحتی می‌کرد.
راز نامه سربسته به پدر
شهید احترام خاصی برای والدین خود قائل بود. دست و پای پدر و مادر خود را می‌بوسید و یقیناً با این کار می‌خواست که آنها را متقاعد سازد تا برای شهادتش دعا کنند. شهید ورمقانی علاقه خاص و وافری نسبت به مادر بزرگوارش داشت که از سادات هم بودند.
این شهید گرانقدر بارها دست مادر خود را بوسیده و از او می‌خواست که برای شهادتش دعا کند؛ چراکه یقین داشت خدای متعال دعای مادران را مستجاب می‌کند. مدتی بعد از شهادت حاج‌هوشنگ، مادر داغدیده‌اش نیز به دیدار فرزندش می‌شتابد.
مشهور است وقتی پدر شهید ورمقانی می‌خواستند به زیارت خانه خدا بروند شهید ورمقانی پاکتی را که محتوی نامه‌ای بود، به ایشان می‌دهد و از پدر خود می‌خواهد تا نامه را در کنار ضریح مطهر نبی مکرم اسلام حضرت محمدمصطفی(ص) باز کند و به آنچه نوشته شده است عمل نماید. پدر شهید وقتی در حرم نبوی(ص) پاکت نامه را باز می‌کند این عبارت را در آن مشاهده می‌کند:
بسمه تعالی
پدر عزیزم دعا کنید تا خداوند سال 75 را سال شهادت من قرار دهد. اگر دعا نکنید مدیون هستید. التماس دعا، امام و رهبر عزیز و شهدا را فراموش نکنید.
این گونه بود که شهید در همان سال به آرزوی همیشگی خود یعنی دیدار حق نائل می‌شود.
افتخاری به نام انجام وظیفه
در چهارم اسفند هفتاد و سه طی حکمی از سوی فرماندهی قرارگاه شهید شهرامفر و دادستان وقت سنندج، مأموریتی به حاج هوشنگ ورمقانی داده شد. در این مأموریت او وظیفه داشت از تردد خودروهای عراقی که برای فروش به ایران وارد می‌کردند، کنترل دقیق داشته باشد. پس از اتمام مأموریت، به خاطر این که حاجی به خوبی از عهده آن برآمده بود، چکی به مبلغ پانصد هزار ریال به عنوان پاداش از سوی دادستان برایشان ارسال شد.
وقتی چک به دست حاجی رسید، از گرفتنش خودداری کرد اما دادستان نامه‌ای به او نوشت و اصرار کرد که حتماٌ چک را وصول نماید.
حاجی چک را گرفت و پس از نقد کردن، پول آن را داخل پاکتی گذاشت و نامه‌ای برای دادستان نوشت: «دادستان محترم، افتخار انجام وظیفه برای من بهترین هدیه است. چکی را که امضا فرموده بودید، تبرک نموده و با تمام وجود تقدیم می‌کنم».
آن روز حاجی بعد از نوشتن نامه آن را داخل پاکت پول گذاشت و به آدرس دادستان ارسال کرد.
خادم محرومین
مسیر جاده را طی می‌کردیم حاجی رانندگی می‌کرد. من در آرامش خاصی بغل دست او نشسته بودم و چشم انداز کوهستان را از نظر می‌گذراندم. همین که مسیر گردنه‌ای را پشت سر گذراندیم، حاجی سرعت ماشین را کم کرد و آرام آرام به کنار جاده کشاند. کمی آن طرف‌تر ماشینی کنار جاده ایستاده بود. کاپوت ماشین بالا بود و راننده با موتور آن ور می‌رفت. کنار ماشین زنی با دو بچه‌اش ایستاده بود.
حاجی از ماشین پیاده شد، به طرف مرد رفت و پس از احوالپرسی فهمید که ماشین‌شان خراب شده است. حاجی نگاهی به موتور انداخت. آستین‌هایش را بالا زد و تلاش کرد تا ماشین را درست کند. اما هر چه تقلا زد موفق نشد. رو کرد به من گفت:« شما اینجا باشید تا دنبال مکانیک بروم». سوار ماشین شد و من در کنار آن مرد به انتظار ماندم تا حاجی به همراه مکانیکی برگشت.
مرد مکانیک پس از نیم ساعت موفق شد ماشینش را درست کند. آن مرد به همراه خانواده‌اش وقتی دیدند دست و لباس حاجی به خاطر درست کردن ماشین سیاه شدی، عذر خواستند و تشکر کردند.
حاجی رو کرد به آنها و گفت:« کاری نکردیم. وظیفه ماست که به شما مردم محروم این منطقه خدمت کنیم.»
مرد در حالی که سرش را پایین انداخته بود، باز از حاجی تشکر کرد.
حاجی گفت: «شما حرکت کنید، من مکانیک را دوباره به مقصدش می‌رسانم» هر چه مرد اصرار کرد که بگذار من او را برسانم، حاجی راضی نشد. دور زدیم و مکانیک را به مقصد رساندیم.
حکم ادب
وقتی دیدم حاج هوشنگ ورمقانی ـ فرمانده محور عملیاتی ـ پا برهنه در منطقه رفت و آمد می‏کند، تعجب کردم. یک روز یکی از دوستان نزدیکش از ایشان پرسید: راستی چرا پا برهنه در محور رفت و آمد می‏کنید؟
چهره حاجی دگرگون شد. نگاهی به محور که هنگام غروب بود انداخت. گفت: این محور، جایی است که شهدای عزیزی از آن عروج کرده‏اند. از ادب به دور است با کفش در این مکان مقدّس راه بروم.
سردار مقید بود که هیچ‌گاه از بیت‌المال استفاده شخصی نکند. زمانیکه خانواده‌اش در قروه ساکن بودند روزی او می‌خواست از سنندج به آنجا برود. فرمانده‌اش تأکید نمود که از خودرو سپاه استفاده کند. اما ورمقانی نپذیرفت و بدون اینکه مسئولش متوجه نحوه رفتنش شود از سپاه خارج شد. تعجب کردم و به او گفتم: «لااقل این‌بار از وسیله نقلیه استفاده کن تا در وقت هم صرفه‌جویی نمایی. خندید و رفت. حاجی حتی برای هیچ‌کاری از وسیله نقلیه سپاه استفاده نمی‌کردند و در پاسخ من که علت این‌کار (عدم استفاده از ماشین سپاه) را از او پرسیدم گفت: «این کار رسیدن به شهادت را به تأخیر می‌اندازد».
برسد به دست صاحبش
روح که بزرگ می‌شود، جسم در پذیرش آن وا می‌ماند و معنا وقتی عظمت بی‌کران می‌یابد، کلمه، زیربار بی‌طاقتی خود، به هر راهی می‌زند تا ابراز شود. من برای گفتن از تو، امروز دست به دامان تابوتی بی‌وزن شده‌ام که غزل قامت تو در آن شکسته به دستم رسیده است.
مادرت به پستچی‌ها گفت این را هم برگشت بزنید؛ برسد به دست صاحبش؛ «إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ.

 

 2 نظر

السلام علیک یا صاحب الزمان ادرکنی

05 فروردین 1395 توسط صديقه كريمي مقدم

 

امیدوارم که از این تحوٌل عظیم جهان هستی ما نیز بی نصیب نباشیم

ما نیز بهاری شویم

دل را از غبار شرک ، کفر ، منیٌت ، غرور ، شهوت ، نسیان و نفاق پاک کنیم

و آنگاه دلی خواهیم داشت که لایق است اسم مهدی را صدا کند و برای غریبی او بگرید

آری بیائید با تحوٌل خود کمی از تنهائی آقایمان بکاهیم

بیائید اصل خود را که در زرق و برق های دنیا گم کرده ایم دوباره بیابیم و آنرا صیقل دهیم

سالهاست که در لحظه تحویل سال این دعا را زمزمه می کنیم

یا مقلٌب القلوب و البصار

یا مدبٌر اللیل و النهار

یا محوٌل الحول و الاحوال

حوٌل حالنا الا احسن الحال

از خدا می خواهیم که حال ما را به بهترین احوال تغییر دهد

امٌا

“طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک

چو درد در تو نبیند که را دوا بکند”

درد آری درد

درد مولانایی

“من درد تو را ز دست آسان ندهم

دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم

از دوست به یادگار دردی دارم

کان درد به صد هزار درمان ندهم”

قبل از تقاضای درمان باید دردمند بود که همانا

“مرد را دردی اگر باشد خوش است

درد بی دردی علاجش آتش است”

خدایا ما را به درد عشق خود گرفتار کن

 نظر دهید »

انتخابات ووظایف مردم در انتخاب اصلح(مجلس 94)

19 بهمن 1394 توسط صديقه كريمي مقدم

پیشگفتار

انقلاب اسلامی ایران روایتی دو سویه از مشروعیت و مقبولیت را در گردونه ی نظام سیاسی تعریف می نماید که مشروعیت خاستگاهی الهی دارد و مقبولیت خاستگاهی عرفی و مردمی. در هم تنیدگی مشروعیت و مقبولیت و شیوه ی چینش طولی آن دو، نظام معنایی سیاسی پیچیده و مترقی را فراهم آورده است که در راس ان ولایت فقیه قرار دارد که منشوری از دانایی و دین داری می باشد مردم نیز صاحبان اصلی این نظام هستند که معرکه ی بازار سیاست را وا نهاده و با استمداد از دین آسمانی اسلام، گامی بلند برای ترسیم چرخه «انسان کامل» و «مدینه فاضله» برداشته اند نظامی که در آن مناسبات قدرت و سیاست بازی تو در توی قدرت پرستان نیست بلکه به واقع خدمتی الهی تعبیر می شود تا رقابتی برای خدمت به خلق حاصل گردد که رضایت خلق منجر به رضایت خالق می شود.

در چنین نظامی اهداف بس مقدس و بلندند و راههای رسیدن به اهداف نیز به همین سیاق مشروعیتی انسانی می یابند که انتخابات یکی از این راه هاست. انتخابات تجلی اراده ی مردم در عرصه ی عمومی است که این عرصه تنها با اراده مردم سامان می یابد. در اصل ششم قانون اساسی آمده است «در جمهوری اسلامی ایران؛ امور کشور باید به اتکاء آراء عمومی اداره شود…» از این روست که انتخابات از سویی حق مردم و از طرفی تکلیف الهی است که باید آحاد شهروندان نظام اسلامی این تکلیف را به جای آورند. امروز انقلاب اسلامی با شکوه تر از همیشه به راه خویش برای رسیدن به تمدن زرین اسلام در حرکت است و این مردم هستند که با حمایت و انتخاب خویش این اهداف را پی می گیرند. دشمنان نیز هر روز بیشتر از دیروز در تلاشند تا در مسیر این خیزش عظیم تاریخی مانعی بیافرینند اما مردم ما با الهام از آرمان های امام کبیر و تبعیت از رهبری فرزانه انقلاب این طریق مقدس را با شوری فرا تاریخی هر روز طوفنده تر از دیروز می پیمایند.

کتاب پیشروی گامی کوچک از طرف دفتر مطالعات است تا در این حرکت بزرگ نقشی داشته باشد. کتاب حاضر مشتمل بر دو فصل است که در فصل اول به موضوع جنگ روانی، پایمدها و طرح های پی ریزی شده توسط دشمن می پردازد و چگونگی ایجاد شبهه و نهایتاً سلب قدرت تصمیم گیری از مخاطب را بررسی می کند و در فصل دوم که فراز اصلی کتاب است به بررسی نامزد اصلح از دیدگاه آیات و روایات و امام (ره) و رهبری می پردازد و خصوصیات یک نامزد را بررسی می کند امید است که این تحقیق گامی در راستای آرمان های اصیل انقلاب باشد در پایان از محقق ارجمند جناب حجت الاسلام و المسلمین محمد آموزگار نویسنده کتاب کمال تشکر و امتنان را داریم. دفتر مطالعات و پژوهش های مرکز رسیدگی به امور مساجد
مقدمه

قدرت های استعماری جهان برای دستیابی به اهداف پلید خود در به زانو در آوردن ملت ها و دولت های جهان جهت بهره کشی ظالمانه ی خود از هر طریق ممکن که لازم باشد استفاده می نمایند. لذاست که به عنوان نمونه می توان نحوه برخورد آنها را با ایران اسلامی مطرح نمود که در این برخورد علاوه بر بهره برداری از تمام روشهای ممکن از جنگ روانی نیز به عنوان یک روش کارآمد و مهم در تحقق اهداف خود استفاده نمودند که این روش عمده ترین راه کاری است که استعمار در تهاجم خود همان طور که مقام معظم رهبری نیز به آن اشاره و تاکید نمودند از آن استفاده می نمایند که ابزار مورد استفاده در این جنگ عمدتاً تبلیغات می باشد که با استفاده از ابزار مختلف مثل نشریات، کتب، سخنرانی و رسانه های گروهی اعم از داخلی و خارجی در رسیدن به اهداف خود تلاش می کنند.

معذلک قدرت های استعماری یکی از اصولی که در برخوردهای ظالمانه خود با دیگر کشورها به آن توجه کامل داشته و بهره ی لازم را می برند، تبلیغات می باشد تبلیغات در دنیای امروز یعنی «کوشش کم و بیش سیستماتیک که هدف نهایی آن شکل و فرم دادن به عقائد، نگرش، و رفتار مردم در جهتی خاص که مورد نظر مبلغ است، می باشد». پس در جنگ روانی اعتقاد بر این است که عقاید، احساسات گرایشات و تفکرات را تغییر دهیم که تغییر خود باعث تغییر در ساختار شخصیتی و رفتار فرد می شود که این امر بر پایه ی تبلیغات استوار است.

و لکن آنچه لازم به نظر می رسد این است که خود و دیگران را در برابر هر هجوم تبلیغاتی مسموم و مغرضانه ی دشمن استعمارگر واکسینه نماییم چرا که خواه ناخواه در مسیر این امواج مسموم قرار خواهیم گرفت و راه واکسینه نمودن نگرش ها، عقاید و تفکرات، شناخت فرایند تغییر نگرش، شناخت تبلیغات و اهداف آن و شناخت شیوه های جنگ روانی، آشنایی با اثرات جنگ روانی بر افراد یک جامعه و آشنایی با اینکه رفتار متاثر از چه عوامل متعددی است خواهد بود.

در فرهنگ علوم سیاسی کلیت «جنگ» را مبارزه مسلحانه بین کشورها یا مردم یک سرزمین برای رسیدن به هدف های سیاسی و اقتصادی و…تعریف نموده اند با این تعبیر می توان جنگ ها را به جنگ عادلانه، جنگ تجاوزکارانه، استعمارگرانه، توسعه طلبانه و جنگ آزادی خواهانه طبقه بندی کرد.
فصل اول تاریخچه جنگ روانی

در طول تاریخ ملت ها در برخوردهایی که با یکدیگر پیدا می نمودند همواره علاوه بر درگیری های مادی و نظامی از مسائل روانی برای تحت فشار در آوردن طرف مقابل استفاده می نمودند. لذاست که در زمان ظهور اسلام که منافع بسیاری از ظالمان را به خطر انداخته بود از این شیوه توسط دشمنان اسلام، خصوصاً منافقین استفاده به عمل می آمد که در قرآن کریم نیز طبق آیاتی به اذیت و آزار منافقین بر پیامبر اسلام و پیروان آن حضرت اشاره می نماید که می فرماید:

«و إذا لقوا الذین آمنوا قالوا آمنا و إذا خلوا إلی شیاطینهم قالوا إنا معکم إنما نحن مستهزئون؛[1] چون با اهل ایمان برخورند(منافقین) گویند ما ایمان آورده ایم و چون با شیطان های خود خلوت کنند گویند ما باطناً با شمائیم جز اینکه مومنان را استهزاء می کنیم»

و در جای دیگر می فرماید: «و لا تلبسوا الحق بالباطل و تکتموا الحق و أنتم تعلمون»[2]؛ (حق را به باطل مپوشانید تا حقیقت را پنهان سازید و حال آنکه به حقانیت آن واقفید).

و همچنین در خصوص شایعه سازی دشمنان اسلام می فرماید: «لئن لم ینته المنافقون و الذین فی قلوبهم مرض و المرجفون فی المدینه لنغرینک بهم ثم لا یجاورونک فیها إلا قلیلاً»[3]؛ (اگر منافقین و آنها که در دلهایشان بیماری است و همچنین آنها که اخبار دروغ و شایعاتی بی اساس در مدینه پخش می کنند دست از کار خود بر ندارند تو را بر ضد آنان می شورانیم پس جز مدت کوتاهی نمی توانند در کنار تو در شهر باشند).

همان طور که مشاهده می نمائید منافقان در زمان های بحرانی فعال می شوند و با پخش شایعات دلهره آور جامعه اسلامی را به اضطراب می افکندند. اوج شیطنت آنها در جنگ ها بود پس دشمن را بزرگ جلوه می دادند، خسارات ناشی از جنگ را بزرگ می نمودند و …

و در آیاتی دیگر در مورد فتنه گری منافقان می فرماید: «لو خرجوا فیکم ما زادوکم إلا خبالاً و لأ وضعوا خلالکم یبغونکم الفتنه و فیکم سماعون لهم و الله علیم بالظالمین»[4]؛ (اگر منافقان همراه شما به جنگ بیرون آمده بودند جز فساد (تردید و اضطراب) بر شما نمی افزودند و به سرعت در میان شما رخنه می کردند تا فتنه پدید آورند و در میان شما کسانی تاثیرپذیرند که به سخنان آنان گوش دل می سپارند و خداوند به ستمگران آگاه است).

و همچنین در ادامه آیه می فرماید: «لقد ابتغوا الفتنها من قبل و قلبوا لک الامور حتی جاء الحق و ظهرأ امرالله و هم کارهون»[5]منافقان پیش از این هم دنبال فتنه گری بودند و کارها را برای تو واژگون جلوه می دادند تا آنکه حق آمد و امر خدا آشکار شد و (شما پیروز شدید) در حالی که آنان ناخوش می دانستند».

و بسیاری از موارد دیگر که دشمنان اسلام در اثر گذاشتن بر مردم از آن استفاده می کردند.

و اما در اواخر جنگ جهانی اول نیز تبلیغات به عنوان حربه ای روانشناسانه به خدمت استعمارگران درآمد هدف اساسی این نوع تبلیغ استعمار فکری ملت های ستم دیده ی جهان در مسائل سیاسی و اقتصادی، فرهنگی بوده است و در نتیجه برای توجیح این سیاست افکار عمومی کشورهای خود و دیگر را نیز فریب داده به بی راهه می کشاندند این امر طی جنگ جهانی دوم از چنان اهمیتی برخوردار گشت که طرفین جنگ در به کار بردن آن برای رسیدن به هدف های خود به رقابت با یکدیگر برخاستند و این تلاش جنگ روانی و یا جنگ اعصاب نامیده شد. به این ترتیب بعد از این دوره اهمیت جنگ روانی به اندازه ی جنگ مسلحانه و حتی در مواردی بیش از آن گردید به طوری که جنگ مسلحانه در خدمت جنگ روانی در آمد. در جهان امروز جنگ روانی جزئی از فعالیت های سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی کشورهای استکباری است. که تحت پوشش سازمان های اطلاعاتی در سطح ملی و بین المللی دارای کارکردهای گوناگون است. برای مثال بنگاه مرکزی اطلاعات آمریکا (سیا) در حال حاضر با استفاده از شیوه های روانی کنترل افکار عمومی آمریکا و سایر نقاط جهان را در دست دارد که یکی از فعالیت های مهم سیا در کشورهای مختلف اثر گذاشتن در به اختیار گرفتن مطبوعات به خصوص روزنامه می باشد. در جریان مطبوعات داخلی کشورمان نیز، مقام رهبری «به پایگاه دشمن بودن آنها» اشاره نمودند و عملکرد آنها بدین صورت است که نظام استکباری با ایجاد روزنامه ها و یا نفوذ در روزنامه های کشورهای مزبور، اخبار را طوری منعکس می کنند که هدفش بی اعتبار کردن دولت و ایجاد نفاق بین مردم و در نهایت رسیدن به اهداف طراحی شده خودشان می باشد.
تبلیغات

از آنجایی که اساس جنگ روانی بر تبلیغات استوار است و این واژه در تعریف جنگ روانی نیز به کارآمده است از این رو به بحث پیرامون مفهوم تبلیغات اشاره ای می نمائیم.

تبلیغات دارای ریشه لاتین بوده و معنی آن پخش کردن،

منتشر ساختن و چیزی را شناساندن است. امروزه تبلیغات به معنای تاثیرگذار بر عقاید دیگران تعریف می شود و هدف از آن فراهم ساختن موجبات پیوستن بیشترین شمار ممکن از افراد به یک ایدئولوژی یا نظام سیاسی یا یک حزب و جریان است و همچنین واداشتن آنان به احراز تعهدی فعال می باشد.
روانشناسی تبلیغات

روانشناسی تبلیغات، در پی تغییر نگرش و باورهای افراد بوده؛ که مبلغ می خواهد نگرش ها، باورها و افکار افراد را از آن خودش نماید ولی آنچه که واقعاً تغییر می کند نگرش افراد است لذاست که مبلغ برای رسیدن به هدف باید مراحلی طی نماید که به آن اشاره می گردد:

۱ ـ شناخت ماهیت انسان

۲ ـ ویژگی های شناختی افراد مورد نظر

۳ ـ ویژگی های عاطفی افراد مورد نظر

۴ ـ ویژگی های هیجانی

۵ ـ ساختار فردی افرادی که قرار است بر روی آنان تاثیر گذاشته شود.

۶ ـ انگیزه افراد، وابستگی و دلبستگی آنها، امیال و آرزوهای آنها

7 ـ ساختار رفتار فرد

۸ ـ تغییر در نگرش، باور، ایدئولوژی و فلسفه فرد

۹ ـ و اگر توانستیم در نگرش فرد تغییری حاصل کنیم نتیجه این تغییر، تغییر رفتار فرد خواهد بود.
تاکتیک های تبلیغاتی

بهترین راه برای یافتن راهکارهای تبلیغاتی بررسی قواعدی است که مبلغ های موفق از آنها استفاده می نمایند که این قواعد عبارتند از:

1ـ در نظر داشتن مخاطب:

باید در تبلیغات فرد یا طبقه خاصی را مورد خطاب قرار دهند و کلمات را متناسب با فهم و چهار چوب ذهنی مخاطب به کار برند بر پایه ی اطلاعات لحظه به لحظه ای که درباره ی نگرش های گروه مخاطب دارند صحبت کنند نام رویه هایی را به کار ببرند که برای آنان آشناست و نزد آنان اعتبار دارد و البته مبلغ برای یک چنین کاری خود سعی در آفریدن آنها را دارد یعنی موضوعی را تحت عنوان یک رویه برجسته معرفی و از آن به عنوان یک ابزار استفاده می نماید.

۲ـ ظاهر سازی:

آنها بر اساس مصلحتی که می پندارند خیلی از مسائل را رعایت می نمایند که قلباً اعتقادی به آن ندارند مسائلی مثل اینکه از خصومت بپرهیزند، با دشمن همانند یک دوست برخورد شود از لجبازی، توهین و عیب جویی اجتناب کنید.

۳ـ شایعه سازی:

شایعه سازی و پراکندن آن در جامعه از ابزار مهم و کارآمد در امر جنگ روانی به شمار آمده است بدین صورت که شایعه ای مطرح می کنند و هم زمان به شایعه بودن آن نیز اعتراف می کنند با این کار ضمن آنکه خرسندی خود را حفظ می کنند شایعه را می پراکنند این شایعه به سرعت به عنوان یک حقیقت تکرار می شود بدون آنکه مشخص شود شایعه است.

۴ـ حمله به نقاط ضعف مخاطب:

در هر عمل کردی خواه ناخواه یک سری مسائل از نقصان برخوردار است یا به نظر این چنین می رسد و لکن دشمن از این فرصت استفاده لازم را نموده و سعی می کند ناسازگاری ها و نارضایتی های ریشه دار را بزرگ نموده و از آنها بهره بگیرند و بر اشتباهات طرف مخاطب که قصد ضربه زدن به او را دارد، تاکید نماید و احساس گناه را در او برانگیزد.

۵ـ زیرکی و فرصت طلبی:

دشمن سعی می کند با زیرکی از هر فرصتی استفاده کند موارد مد نظر خود را به افراد مخاطب تلقین نماید. لذا سعی میکند جمله های کوتاه و جذاب به کار ببرد نگرانی ها را بیشتر و بزرگتر نماید.
مراحل پیروزی تبلیغاتی

و اما دشمن در روش تبلیغی خود جهت غلبه بر طرف مقابل خود مراحلی را طی می نماید که بدان اشاره می گردد.

مرحله اول، خسته کردن:

در این مرحله با تدابیری که می اندیشد سعی می کند مردم را از مقاومت در برابر تهاجمات خسته کرده از ادامه مبارزه بیزار نمایند آنها را با توجه دادن به محرومیت ها، خرابی ها و خونریزی های حاصل از مبارزه ناراضی کنند.

مرحله ی دوم، مایوس کردن:

در این مرحله با به اجرا در آوردن مراحلی که اول بدان اشاره شد تمام امیدها و آرزوها را به یاس بدل خواهد کرد.

مرحله ی سوم، تغییر موضع:

در این مرحله با توجه به تدابیری که اندیشیده اند و بدان توسل جسته اند که در مراحل قبل بدان اشاره نمودیم اینگونه القاء می کنند که آینده بهتر در شورش، تمرد و تغییر موضع دادن است تا از این مشکلاتی که از مقاومت و مبارزه حاصل شده بود خلاص شده و آرامش قابل توجهی در زندگی به دست آید.

مرحله ی چهارم، ایجاد شک در حاکمان:

در این مرحله مردم را نسبت به توانایی اهداف و عمل کرد حاکمان دچار شک و تردید نموده این باور را در اذهان به وجود می آورند که مسئول حاکم باعث همه ی این بدبختی ها شده و برای اینکه از این مشکلات که به وجود آورده جلوگیری شود باید با تحت فشار قرار دادن حاکمان آنها را از موضع شان پایین آورده تسلیم خواسته های کشور یا گروه مخاصم نمایند.
شیوه های جنگ روانی

در طول تاریخ همواره زمانی که ملت یا کشوری آماج جنگ روانی قرار گرفته و دریافت فکری و ذهنی آن مردم برای سوق یافتن به سوی اهداف مطلوب مورد نظر تحت تاثیر قرار می گیرد، ایجاد کننده جنگ روانی می کوشد تا با فراهم آوردن جو آکنده از نابسامانی شرایط بحرانی را برای وارد آوردن ضربه به پیکر و به مصداق مثل معروف از آب گل آلود ماهی گرفتن عرصه را برای جولان و تاخت و تاز خویش مهیا سازد. در این راستا یکی از مهمترین وظایف و مسئولیت ها به عهده بنگاه های سخن پراکنی و مطبوعات است که می کوشند با تاثیرگذاری بر مردم و انحراف اذهان آنها از مشکلات و مسائل ناشی از سلطه ی امپریالیسم در کشورشان و پخش اخبار مغرضانه و جعل و تحریف هر چه بیشتر هر نوع تفکر سازنده را به بیراهه بکشانند و منافع و مطامع استعماری کشورهای امپریالیستی را حفظ و یا توجیه کنند. بنگاه های سخن پراکنی و مطبوعات برای رسیدن به این اهداف از شیوه های مختلف تبلیغ سیاسی مثل ایجاد جو کاذب از طریق پخش و نشر شایعات، دروغ پردازی، تحریف شعارها، محو چهره های انقلابی، ایجاد رقابت بین نهادها و شخصیت ها، دامن زدن به اختلافات درونی، کمک به ایجاد درگیری های داخلی یا فراهم آوردن زمینه های ذهنی آن، استفاده می کنند این شیوه ها معمولاً بر تاثیرگذاری بر نگرش افراد یک جامعه و تغییر آن در راستای اهداف از پیش تعیین شده به کار می رود که عبارتند از:

۱ـ شایعه:

شایعه عبارت است از ادعایی محض که جهت برانگیختن باور مخاطبین به کار می رود و دهان به دهان افراد منتقل می گردد و فاقد سند و مدرکی به عنوان پشتوانه مطمئن برای ارائه کردن است در دنیای امروز شایعه به وسیله ای در دست صاحبان قدرت جهت به راه انداختن جنگ روانی تبدیل شده است. علل و عوامل مختلفی مثل اوضاع و احوال و موقعیت به شایعه کمک می کند که عبارتند از:

۱ـ اولین عامل که در ایجاد یک شایعه موثر می باشد اهمیت آن مسئله خاص در جامعه می باشد.

۲ـ دیگر عاملی که در ایجاد شایعه می تواند موثر باشد ابهامی است که در موضوع مورد نظر وجود دارد. لذاست که این ابهام علت می شود تا ایجاد کنندگان جنگ روانی در جامعه از فرصت سوء استفاده کرده، از آن به عنوان یک ابزار استفاده نمایند.

تحقیقات مختلف اجتماعی نشان می دهد که شایعه در هر زمان متناسب با شرایط حرکت جامعه و کنترل حرکت در جهت مطلوب در مسائل اجتماعی اقتصادی و سیاسی استفاده می شود. نامتعادل کردن فضای یک جامعه و ایجاد ناامنی و هراس در آن، اولین و اصلی ترین عامل در جهت دهی و برنامه ریزی در راستای اهداف از پیش تعیین شده است در چنین شرایطی شایعه سازان برآنند انرژی و اندیشه های جامعه را در دو جهت به سمت مسائل غیرضروری سوق دهند.

اول آنکه با ساخت و اعلام شایعه اذهان را متوجه آن نموده انرژی افراد جامعه را صرف پخش آن کنند.

دوم آنکه مسئولین و دست اندرکاران جامعه را از کار اصلی با مشغول کردن به کارهای فرعی بازدارند و آنها مجبور شوند تا در شناخت کانال ها و شبکه های پخش شایعه تلاش کرده و در جهت خنثی سازی آن بکوشند.

نکته ای که اینجا به ذهن می رسد این است که گاهی اصل پخش شایعه برای شایعه ساز بیشتر مورد نظر است تا نتایج آن. یعنی شایعه ساز ارزیابی می کند تا ببیند میزان موفقیتش از نظر تاثیرگذاری چه شعاعی را در بر می گیرد تا در فرازهای حساس آینده بتواند برنامه خود را به شکل منسجم تری در راستای اهداف مهم عملی سازد. در واقع می توان اهداف شایعه ساز در بخش اخبار کذب و شایعات بی اساس ا در محورهای زیر خلاصه نمود.

الف) ایجاد بدبینی نسبت به نظام و مسئولین که یقیناً نتیجه ای جز حاکم ساختن روحیه ی یاس و دل مردگی و خستگی روانی برای اقشار مردم نخواهد داشت.

ب) افزایش نگرانی و اضطراب در مردم.

ج) ترور شخصیت و لکه دار کردن قداست مسئولین نظام و ارزش های حاکم

د) ایجاد فضای ناسالم اجتماعی

ح) ایجاد تقابل و صف بندی میان قشرهای مختلف مردم برای ایجاد اختلاف و از بین بردن وحدت و یگانگی که پیروزی هر ملتی در سایه آن تحقق خواهد یافت.

۲ـ تحریف واقعیات:

تحریف واقعیات به عنوان یکی از شیوه های جنگ روانی می باشد، یعنی انحراف اذهان عمومی از حق به باطل و دگرگون جلوه دادن مسائل به جهت خواسته های خود در واقع در تحریف واقعیات با عبارات به نوعی بازی می شود که از پیام ها به گونه ای برداشت شود که آنها میخواهند نه آن طور که حقیقت دارد.

۳ـ اغراق و مبالغه:

یکی از روشهای بسیار ساده و در عین حال مهم در جنگ روانی اغراق و مبالغه می باشد که افراد یا گروه ها از این روش در دو جهت استفاده می نمایند.

اول: نقاط ضعف و یا نواقصی که در جبهه مقابل وجود دارد را مورد توجه قرار داده آن را برای عموم بیش از اندازه بزرگ جلوه داده بر آن تاکید می نمایند.

دوم: موارد مثبتی را که خود دارا هستند، به جامعه ارزانی داشته هر چه بتوانند آن را در اذهان بزرگ نموده تا بتوانند از این طریق افراد را به سمت خود جذب نمایند.

۴ـ تفرقه:

در خصوص این مسئله باید عرض شود که این روش تقریباً نتیجه روشهای دیگری است که دشمن در جنگ روانی در پی آن می باشد با توجه به این مطلب می توان ادعا نمود که تفرقه در جنگ روانی از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است چرا که تفرقه بزرگترین عامل گسیختگی هر نظام و باعث بدبختی و به ذلالت کشیده شدن هر ملت می باشد و در مقابل وحدت می تواند مایه ی قوام و پیروزی و موفقیت هر نظام و هر امتی باشد. لذاست که دشمن در جنگ روانی که به راه می اندازد سعی در ایجاد اختلاف و تفرقه دارد تا به واسطه ی آن به اهداف پلید خود برسد.

۵ـ فریب:

در فریب یا استراتژی دروغ بزرگ، کوشش می شود تا مخاطب مورد نظر به سمت یک فضای ذهنی متفاوت با واقعیات سوق داده شود. این فضای روانی باید به گونه ای برای گروه مورد نظر ساخته و پرداخته شود که بدون ابزار مقاومت در آن فضا قرار گرفته و مفاهیم و علائم مورد قبول و پذیرش او قرار گیرد بنابراین مجری طرح فریب در جنگ روانی تمام تلاش و کوشش خویش را به کار می گیرد تا ذهن مخاطب را به نتیجه مورد نظر خویش برساند. معمولاً در تاکتیک فریب از روش های زیر استفاده می گردد:

الف) بر چسب زدن

ب) تغییر موضع دادن برای انحراف افکار عمومی

ج) دو پهلو صحبت کردن برای سردرگمی افراد

د) استفاده از موقعیت و جایگاه خاص اجتماعی و سیاسی برای قبولاندن نظر خاص مورد نظر خود.

۶ـ ترور:

دشمن با ترور یا تهدید سعی در برانگیختن ترس و هراس در مخاطب جهت تحت فشار قرار دادن وی برای اطاعت و تسلیم را می نماید. ترور در جنگ روانی بر دو نوع ترور فیزیکی و ترور شخصیت تقسیم می شود که هر کدام از آنها در جایگاه خود نقش موثری را ایفا می کند در هر صورت ترور نیز یکی از روش هایی است که دشمن بدان وسیله افکار عمومی را آنچنان که خود می خواهد تحت تاثیر قرار می دهد همچنان که در مملکت خود شاهد بهره برداری دشمن از هر دو نوع این روش بوده ایم.
اثرات جنگ روانی

زمانی که فردی در موقعیتی قرار گرفته که آن را خطرناک و تهدید آمیز تلقی می کند در جستجوی فرار و یا برطرف کردن آن می باشد که در این راستا اقداماتی را نیز انجام خواهد داد این موقعیت را استرس یا فشار روانی می گویند. هانی سیله تظاهر بالینی وضعیت استرس را که سندرم سازگاری عمومی نامگذاری شده دارای سه مرحله می داند:

الف) واکنش هشدار دهنده یا زنگ خطر

ب) مرحله ی مقاومت

ج) مرحله ی تحلیل و واماندگی

در این مرحله است که فرد از حیث روانی و جسمی دچار مشکل شده رفتار او دچار اختلال و از حالت نرمال خارج می گردد:
وحشت

وحشت عبارت است از ترس بسیار شدید و بیمارگونه ای که اغلب با اختلال فکر و عدم کنترل اعمال و رفتار توام بوده هوشیاری فرد دچار مشکل اساسی شده توان فرد را از بین می برد.
سردردهای تنش

این مشکل که بر اساس فشارهای موجود که حاصل از جنگ روانی و آثار و تبعات آن بوده عضلات سر و پیشانی انقباض می گردد.
واکنش های انجماد

در این حالت فرد به صورت کاملاً بی حرکت نمایان شده و اگر این حالت طولانی شود باید تحت درمان قرار گیرد چرا که این حالت در زمان طولانی می تواند مخاطره آمیز و نوعی بیماری به حساب آید.
تکان های شدید و لرز

در این حالت فرد بدون فعالیت به طور انفعالی برای مدتی در وضعیت بی حرکت قرار گرفته دچار عارضه تنش های عضلانی شدید می گردد.
افزایش فعالیت های اتونومیک

این فعالیت ها اغلب به صورت زیر دیده می شود:

الف) عرق کردن زیاد؛

ب) بی اشتهایی و تهوع

ج) ناراحتی های شکمی و اسهال

د) تکرار ادرار
وقفه ی تنفسی

در این حالت نفس بند آمده به صورت احساس فشار در قفسه سینه و گیجی تظاهر می کند.
ضعف عصبی و عروقی

در این حالت خستگی شدید عارض می شود که به صورت ضعف و سستی احساس می گردد.
احساس ذهنی ترس

این ترس همیشه در همه ی افرادی که در معرض فشار روانی هستند به وجود می آید ولی در بعضی افراد تمام شخصیت را به مخاطره می اندازد.
حالت اضطراب

شایع ترین واکنش فرد حالت اضطراب است که علائم آن مثل دلشوره، دلهره، تنش، لرزش، ترس، نگرانی، گریه، افسردگی، احساس گناه و سرگیجه می باشد.
اهداف جنگ روانی
القاء غم:

غم یک حالت روانی است که در اثر عدم تطابق انتظار فرد با جامعه، موقعیت و شرایط او به وجود می آید برای القاء غم سعی می شود تصویر نامطلوب و نامتوازن نسبت به انتظارات موجود از موقعیت و شرایط ارائه شود. و متقابلاً آرزوها و ایده های فرد یا جامعه دور از دسترس قلمداد می گردد از نظر تبلیغات برای ایجاد جنگ روانی، بزرگنمایی نقاط ضعف و کوچک نمایی امکانات و دستاوردها یکی از روشهای القاء غم و یاس می باشد البته القای غم به وسیله ی روشهای دیگری نظیر تغییر شرایط محیطی به وسیله ی کاهش عاطفه، زیبایی و تنوع و افزایش سوء ظن و مسائل این چنینی می تواند صورت پذیرد.

در این میان نقش وسایل ارتباط جمعی را نمی توان نادیده انگاشت که با در نظر گرفتن شرایط موجود و با تجزیه و تحلیل و توجه به جوانب مختلف مسائل شرایط را آنطور که برنامه ریز جنگ روانی تعیین کرده است تغییر داده و جامعه را آگاهانه و یا ناآگاهانه به سوی غم و اندوه پیش می برد و با پرورش نفرت و گسترش افسردگی و اشاعه ی نگرانی، اضطراب، واهمه، ترس (ترس از مسائل مختلف مثل فقر، تورم، تهدیدات خارجی و…) روحیه جامعه را متزلزل می گردانند.
القاء یاس و ناامیدی:

در شرایطی که فرد مصمم به تحقق شرایط مطلوب است اگر در کوشش خود به هر دلیلی موفق نشود و این ناموفقیت تکرار شود باعث خواهد شد که فرد دچار یک بحران روحی شده که این بحران را حالت یاس یا ناامیدی می گویند که با درماندگی همراه خواهد بود. در القاء یاس و ناامیدی تصویری از عدم موفقیت فرد یا جامعه از تلاش ها و فعالیت هایش ارائه می شود فرد و جامعه در جریان حرکت خود به سوی هدف ها و آرمانهایش در مقاطع گوناگون و به طور مکرر و پیوسته احساس شکست نموده با از دست دادن اعتماد به نفس معتقد به ناتوانی خود می گردد و برای اینکه مردم یک کشور را به سوی یاس و ناامیدی کشانید باید قبل از هر چیز مردم آن کشور را نسبت به مسائلی خسته و بیزار کرد و با تکرار محرومیت ها، خرابی ها، کمبودها، عقب ماندگی ها، جنگ ها، … و همچنین با استفاده از عوامل اقتصادی، سیاسی و روانی حالت سرخوردگی را در آنان به وجود آورد و سپس با در نظر گرفتن زمان مناسب این سرخوردگی را به ناامیدی مبدل کرد.
ایجاد رعب و وحشت:

ارعاب یکی از مهمترین و قدیمی ترین و موثرترین ابزار برای شکست روحی می باشد که با بهره گیری از وسایل ارتباط جمعی، جنگ و محاصره اقتصادی و تحریم سیاسی صورت می گیرد.

در جنگ روانی سعی می شود که با تخریب فکری و روانی مردم و نیروهای نظامی انگیزه مقاومت را در آنها از بین برده و در شرایط مختلف از روشهای خاص خود استفاده می شود گاهی از وسایل ارتباط جمعی مانند روزنامه، رادیو، تلویزیون، سینما، اعلامیه و … به عنوان وسیله ای برای ایجاد رعب و وحشت استفاده می شود و بعضاً به عملیات های نظامی نیز متوسل می گردند حکومت های استعماری از ایجاد دلهره و اضطراب و جنگ روانی استفاده ی زیادی نموده و برای تثبیت موقعیت خود و بهره برداری از نیروی انسانی ناگزیرند روح شهادت طلبی و شجاعت را در مردم بمیرانند و تردید را بر ارواح آنان حاکم کنند لذاست که ملتی با قالب شدن ترس بر آنها از هرگونه جنبش و حرکت و همچنین اعتراض علیه ناهنجاری ها ناتوان خواهد بود و در این صورت ملتی که توان اعتراض نداشته باشد مرده است.

تسلط بر ملت ها گاهی به صورت پنهانی انجام می گیرد که در این صورت بیشتر از وسایل ارتباط جمعی و وسایل روانی استفاده می کنند و گاهی به صورت علنی و آشکارا (اقدامات مادی و فیزیکی) که بهره گیری از تسلیحات نظامی می باشد وسایل ارتباطی استکبار و وابستگان آنان در داخل نیز سعی می کنند اولاً خبرهای تازه و جذاب را به کار گرفته ثانیاً آنها را حقیقی جلوه داده ثالثاً در زمان خاص از آنها برای ارعاب استفاده می نمایند.
فصل دوم نامزد اصلح کیست؟
ـ از دیدگاه قرآن و ائمه ی معصومین علیهما السلام
ـ از دیدگاه امام خمینی (ره)
ـ از دیدگاه مقام معظم رهبری

در جامعه ی مردم سالار دینی، انسان مختار و در انتخاب روش زندگی آزاد است و سرنوشت او طبیعتاً باید به دست خودش تعیین گردد.

با توجه به اینکه همه ی انسان ها باید بتوانند در امور مملکت خود که به سرنوشت آنها مربوط است دخالت داشته باشند و چون ممکن نیست که همه ی مردم مستقیماً در امور دخالت نمایند، لذاست که تشکیل حکومت برای زندگی اجتماعی ضرورت پیدا می کند.

پس مردم باید با رای آزاد خود فرد یا افراد صالحی را انتخاب نموده تا به نمایندگی از آنها اداره امور جامعه را به دست بگیرند.

بنابراین مردم عزیز ما باید با دوری از هر گونه تبلیغات سوء و غوغا سالاری که مراکز تبلیغاتی غربی و عوامل داخلی آنها به راه می اندازند، در پای صندوق های رای حاضر شده و با انتخاب اصلح (که ما در این گفتار به بررسی خصوصیات آن می پردازیم) سرنوشت فردی و اجتماعی خود را برای رسیدن به سعادت ابدی رقم بزنند.

انتخابات تعیین کننده سرنوشت فردی و اجتماعی است.

انسان با توجه به اختیاری که خداوند متعال به او عنایت کرده است می تواند سرنوشت فردی و اجتماعی خود را انتخاب کند و یا با نوع انتخاب خود سرنوشت خود را تغییر دهد.

«ان الله لا یغیر ما بقوم محتی یغیروا ما بانفسهم»[6]؛ به درستی که خداوند حال قومی را تغییر نمی دهد تا اینکه آنها خود حالشان را دگرگون سازند. و این بر اساس سنت هایی است که خداوند متعال در عالم قرار داده و هیچگونه تغییر و تبدیل نیز در آن راه ندارد و لذا انسان نتیجه کاری را که در دنیا انجام داده به صورت مادی و معنوی به طور قطع خواهد دید.

«فلن تجد لسنه الله تبدیلاً و لن تجد لسنه الله تحویلاً»[7]؛ هرگز در سنت خداوند دگرگونی و تغییری نیابی.

بنابراین انسان ها می توانند با توجه به عملکرد مثبت یا منفی خود سعادت یا شقاوت را در زندگی برای خود رقم زده و از آن بهره برده و یا در آن گرفتار آیند.

«و لو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکاتٍمن السماء و الارض و لکن کذبوا فاخذنا هم بما کانوا یکسبون»[8]؛ و اگر مردم شهرها ایمان می آوردند و پرهیزگاری می نمودند قطعاً می گشودیم برایشان برکت هایی را از آسمان و زمین لیکن آنها تکذیب نمودند پس گرفتیمشان به کیفر آنچه به دست می آوردند.

با توجه به این مطالب بیان شده انتخابات می تواند به عنوان یک مصداق بارز و عینی تعیین کننده سرنوشت انسان به دست خودش باشد.

بر همین اساس در سیستم حکومتی کشورمان یعنی جمهوری اسلامی ایران که حکومتی مردم سالار و مبتنی بر تعالیم شرع مقدس اسلام می باشد، انتخابات نقش بسیار مهمی در صحنه های سیاسی کشور دارد و می توان گفت تقریباً تمامی مسئولین کشوری از طریق انتخابات عمومی برگزیده می شوند. در اصل ششم قانون اساسی آمده است: «در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید با اتکاء به آراء عمومی اداره شود».

در نظام اسلامی انتخابات تنها به عنوان یک حق برای مردم نیست بلکه به عنوان یک وظیفه و تکلیف دینی و ملی همگانی بوده و باید بدان توجه لازم را بنمایند و در تمام انتخاباتی که به هر منظور پیش می آید شرکت کنند. در حاکمیت الهی بعد از آنکه مشروعیت را از آن شرع مقدس دانستیم، باید به این نکته نیز توجه لازم را بنمائیم که مقبولیت نظام که از سوی مردم و با رای آنها ثابت می شود از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است چرا که حاکمیت شرع و اجرای احکام و حدود آن منوط به رای مردم و پذیرش آنهاست با توجه به این مطالب می توان گفت نقش مردم در انتخابات بسیار مهم بوده و از اهمیت بالایی برخوردار می باشد.

بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) در این خصوص می فرمایند:

«امروز سرنوشت اسلام و سرنوشت مسلمین در ایران و سرنوشت کشور ما به دست ملت است و اگر مساحمه کنند در این امر، اهمال کنند، نروند رای ندهند مسئولیت متوجه خود آنهاست عیناً، و اگر بروند و در تشخیص مساحمه نکنند و اشخاص متعهد مسلم کسانی که برای کشور و اهالی کشور ارج قائل هستند کسانی که نمی خواهند زمام امور کشور ما به دست چپ بیفتد یا به دست راست بیفتد، این اشخاص را چنان چه تعیین کنند به تکلیف خودشان عمل کرده اند و اگر چنان چه مسامحه در این امر کنند و آنها پیش ببرند و شما ساکت باشید تمام مسئولیت متوجه شماست»[9]

بنابراین می توان گفت دشمن در انتخابات دو هدف عمده را دنبال می نماید:

اول اینکه با توجه به جنگ روانی که از طریق تبلیغات به راه می اندازد سعی می کند تا مانع از حضور گسترده مردم در پای صندوق های رای شود و بدین وسیله در اقتدار ملی خلل وارد کرده و نظام اسلامی را از پشتیبانی نیروی عظیم مردمی بی بهره سازد. لذاست که مردم عزیز میهن اسلامی باید با پی بردن به نیت پلید دشمن حضوری هر چه با شکوه تر مانند دیگر انتخابات داشته، مشتی بر دهان آنها بکوبد.

دوم اینکه دشمن در مرحله ی بعدی سعی می کند مردم را در انتخاب خود دچار مشکل کرده تا مانع از انتخاب اصلح شود و لذا مردم عزیز در این مرحله نیز باید با هوشیاری کامل اصلح را شناسایی کرده و با دادن رای به اصلح او را در اصلاح جامعه اسلامی یاری رسانند.

با توجه به اهمیت موضوع سعی می کنیم توضیح بیشتری پیرامون مطالب عنوان شده داشته باشیم.
وظیفه مردم در انتخابات

امت اسلامی در انتخابات وظیفه حساسی دارند. لذاست که در این امر باید سعی کنند فردی را که می خواهند انتخاب کنند، فقط برای رضای خدا و مصلحت امت اسلامی باشد و در انتخاب آنها هیچ گونه انگیزه ای غیر از انتخاب اصلح که تنها راه حاکمیت صالحان است نداشته باشند. بر همین اساس در انتخابی که صورت می گیرد باید افرادی را که می خواهند انتخاب کنند، کاملاً شناخته شده باشند و آنها را در دیانت و صداقت امتحان کرده باشند و میزان کارآئی آنها را برای کاری که انتخاب می کنند، دانسته باشند.
انگیزه افراد برای شرکت در انتخابات

۱ـ تعصبات نژادی، محلی، قومی و قبیله ای

۲ـ روابط دوستی و گروهی و حزبی

۳ـ هواهای نفسانی و دنیا طلبی

۴ـ مصلحت اندیشی

و آنچه باید انگیزه یک فرد مسلمان در انتخاب افراد باشد همان مصلحت اندیشی و انتخاب اصلح است و هنگامی که به پای صندوق های رای می روند باید خدا را در نظر داشته باشند و فقط برای رضای خدا و مصلحت اسلام کشور اسلامی شایسته ترین افراد را انتخاب کنند و اگر غیر از این باشد یعنی انتخابی را که انجام می دهند بر اساس هوای نفس و تعصبات و گرایشات حزبی و گروهی باشد در پیش گاه خدا و رسول او مسئول بوده و خائن محسوب می شوند. حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند:

«هر کس خود را بر قومی مقدم بدارد (پیشوایی آنها را بر عهده بگیرد) در حالی که

بداند در بین آن ملت فاضل تر (و شایسته تر) از او (برای آن کار) وجود دارد، آن شخص به خدا و رسول و جمیع مسلمانان خیانت کرده است».
انتخاب اصلح

حضرت علی علیه السلام: «هر که به کردار عده ای راضی باشد، مانند کسی است که همراه آنان کار را انجام داده باشد و هر کس به کردار باطلی دست زند او را دو گناه باشد، گناه انجام آن و گناه راضی بودن به آن».
خصوصیات اصلح به طور عام

اول، تخصص: یعنی توانایی و کارایی لازم را برای کاری که انتخاب شده است، دارا باشد.

دوم، تعهد: به این معنی که از تقوای بالایی برخوردار بوده تا نسبت به اسلام و کشور تعهد لازم را داشته باشد.

باید گفت که همراه داشتن هر دو مورد بالا، لازم و ضروری می باشد، زیرا در غیر این صورت شخص مورد نظر،

نخواهد توانست برای خدمت به اسلام و کشور مفید واقع گردد و شاید خسارات جبران ناپذیری وارد نماید.
خصوصیات اصلح به طور خاص
اصلح از دیدگاه قرآن و روایات ائمه علیهما السلام

۱ـ سعه صدر:

قال علی علیه السلام: «اله الریاسه سعه الصدر[10]؛ ابزار ریاست سعه صدر است.»

۲ـ حلم:

قال علی علیه السلام: «الحلم راس الرئاسه[11]؛ بردباری مهم ترین رکن ریاست است.»

۳ـ متانت:

قال علی علیه السلام: «و لا تکن عند النغماء بطراً[12]؛ در هنگامی که نعمت ها به تو رو آرند، مغرور و خوشحال مشو.»

۴ـ استقامت:

قرآن مجید می فرماید: «لتبلون فی اموالکم و انفسکم و لتسمعن من الذین اوتوا الکتاب من قبلکم و من الذین اشرکوا أذی کثیراً و إن تصبروا و تتقوا فان ذلک من عزم الامور[13]؛ به طور مسلم در اموال و نفوس خود آزمایش می شوید، و از آنها که پیش از شما کتاب [آسمانی] داده شدند [یعنی یهود و همچنین] از آنها که راه شرک پیش گرفتند، سخنان آزار دهنده و فراوان خواهید شنید، و اگر استقامت کنید و تقوا پیشه سازید، پس به درستی که آن از عزم امور است.»

۵ـ صبر:

حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «الصبر عون علی کل امرٍ[14]؛ صبر و پایداری بر هر کاری یاور است.»

۶ـ تحمل افکار دیگران:

قرآن مجید می فرمایند: «و لو شاء ربک لجعل الناس امه واحده و لا یزالون مختلفین[15]؛ و اگر پروردگارت می خواست، همه ی مردم را امت واحد بدون هیچگونه اختلاف قرار می داد، ولی آنها همواره مختلف اند.»

۷ـ هوشیاری:

امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند: «من امارات الدوله الیقظه [التیقظ] لحراسه الامور[16]؛ از دلایل بقای دولت بیداری آگاهی و هوشیاری در حفظ و حراست امور می باشد.»

«من دلائل الدوله قله الغفله[17]؛ از دلایل موفقیت کم غفلتی است.»

۸ـ سعی و کوشش:

امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند: «ما ادرک المجد من فاته الجد[18]؛ کسی که کوشش نکرد به مجد و عظمت نرسید.»

۹ـ پشت کار:

حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «قلیل یدوم خیر من کثیر ینقطع[19]؛ [چیز] کمی که مداوم باشد، بهتر از زیادی است که تداوم ندارد.»

۱۰ـ شجاعت:

امیرالمومنین علی علیه السلام در توصیف ارزش های اخلاقی مالک اشتر با توجه به انتصاب او به عنوان فرماندار مردم مصر چنین می فرمایند: «اما بعد فقد بعثت الیکم عبداً من عباد الله لاینام ایام الخوف و لا ینکل عن العداء ساعات الروع اشد علی الفجار من حریق النار[20]؛ اما بعد، یکی از بندگان خداوند را به سوی شما فرستادم که به هنگام خوف(مردم از جنگ) خواب به چشم راه نمی دهد، در ساعات ترس و وحشت از دشمن هراس نخواهد داشت و نسبت به بدکاران از شعله آتش سوزنده تر است.»

۱۱ـ سخنوری:

اهمیت سخن گفتن به حدی است که امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند: «رب کلام انفذ من سهام[21]؛ چه بسیار سخنانی که از تیر موثرترند.»

«و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی؛ و گره از زبانم بگشا تا سخنان مرا بفهمند.»

۱۲ـ دشمن ستیزی:

قرآن مجید می فرمایند: «لا تجد قوماً یومنون بالله و الیوم الاخر یوادون من حاد الله و رسوله و لو کانوا آباء هم او ابناء هم او اخوانهم او عشیرتهم[22]؛ قومی را نمی یابی که با داشتن ایمان، به خدا و روز قیامت، با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند، هر چند پدران، فرزندان، برادران و یا خویشاوندان آنان باشند.»

۱۳ـ ایمان و عمل صالح:

قرآن مجید می فرماید: «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن و داً[23]؛ کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند، خداوند رحمان محبت آنها را در دلها می افکند.»

۱۴ـ محبت داشتن:

قرآن مجید می فرماید: «لقد جاء کم من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمومنین روف رحیم [24]؛

رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج های شما بر او سخت، و بر هدایت شما اصرار دارد و نسبت به مومنین رئوف و مهربان است.»

۱۵ـ خوش اخلاقی:

محبت و مهر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم به حدی است که قرآن مجید آن را منبعث از رحمت پروردگار به حساب آورده می فرماید: «فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فطا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفرلهم[25]؛ از پرتو رحمت الهی در برابر آنها، نرم(و مهربان) شدی و اگر خشن و سنگ دل بودی، از اطراف تو پراکنده می شدند، بنابراین آنها را عفو کن و برای آنها طلب آمرزش نما.»

۱۶ـ تولی و تبری:

عن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: «الحب فی الله فریضه و البغض فی الله فریضه[26]؛ از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است دوستی در راه خدا و دشمنی در راه خدا تکلیف است.»

امام صادق علیه السلام می فرماید: «کل من لم یحب علی الدین و لم یبغض علی الدین، فلا دین له؛ کسی که دوستی و دشمنی بر دین نداشته باشد، دین ندارد.»

۱۷ـ مدارا:

امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود: «راس السیاسه استعمال الرفق[27]؛ مهم ترین رکن سیاست به کارگیری رفق و مدار است.»

و در جایی دیگر آن حضرت می فرماید: «ثمره العقل مداراه الناس[28]؛ ثمره ی عقل مدارا کردن با مردم است.»

«مداراه الرجال من افضل الاعمال[29]؛ مدارا کردن با مردم از بهترین اعمال است.»

۱۸ـ درخواست عمل در حد توان:

امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید: «اذا اردت ان تطاع فاسئل ما یستطاع [30]؛اگر خواستی تو را اطاعت کنند، چیزی که مقدور باشد، طلب کن.»

۱۹ـ دوری از مخالفت:

حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «الخلاف یهدم الرای [31]؛ مخالفت تصمیم گیری را نابود می کند.

۲۰ـ شدت عمل در مواقع لازم:

حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «و اخلط الشده بضغث من اللین و ارفق ما کان الرفق ارفق و اعتزم بالشده حین لا یغنی عنک الا الشده[32]؛ شدت و سخت گیری را، با کمی نرمش درهم آمیز، در آنجا که مدارا کردن بهتر است، مدار کن! اما آنجایی که جز با شدت عمل، کار از پیش نمی رود، شدت را به کار بند.»

۲۱ـ پرهیز از جزیی نگری:

امیر المومنین علی علیه السلام می فرمایند: «ان رایک لا یتسع لکل شیء ففرغه للمهم[33]؛ رای و فکر تو گنجایش همه چیز را ندارد، پس او را برای پرداختن به امور مهم آزاد گذار.»

۲۲ـ استفاده از فرصت ها:

امام علی علیه السلام می فرمایند: «و لا کل فرصه تصاب[34]؛ هر فرصتی باز نمی گردد.»

در همین مورد امام حسن علیه السلام می فرمایند: «الفرصه سریعه الفوت بطیئه العود[35]؛ فرصت با سرعت از بین می رود و به کندی باز می گردد.»

امام صادق علیه السلام از امیر المومنین علیعلیه السلام نقل می کند: «ایاکم و التسویف فی العمل بادروا به اذا امکنکم[36]؛ بر حذر باشید از عقب انداختن کارها، هنگامی که امکان کاری برایتان به وجود آمد، اقدام کنید.»

۲۳ـ پرهیز از لجاجت:

حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «اللجاج یفسد الرای[37]؛ لجاجت، فکر و اندیشه انسان را فاسد می کند.» و باز می فرمایند: «لیس للجوج تدبیر[38]؛ افراد لجوج عاقبت اندیشی ندارند.»

۲۴ـ کنترل و نظارت: امیرالمومنین علی علیه السلام در نامه ی خود به مالک اشتر می فرمایند:

سپس با فرستادن ماموران مخفی، راستگو و با وفا، کارهای آنان ا زیر نظر بگیر، زیرا بازرسی مداوم پنهانی سبب می شود که آنها به امانت داری و مدارا کردن با زیر دستان ترغیب شوند. [39]

در این مورد امام رضا علیه السلام فرموده اند: «پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم همواره هنگامی که لشگریان را برای جنگ اعزام می نمودند و به امیران اطمینان نداشتند، فردی مورد اعتماد به همراه او می فرستادند که از او به آن حضرت خبر برساند»[40]

۲۵ـ ارزیابی نیروها:

حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «افه الاعمال عجز العمال [41] آفت و بلای کارها ناتوانی کارگزاران است.»

۲۶ـ تشویق نیکوکاران:

از امیرالمومنین علی علیه السلام نقل شده است: «هرگز نباید افراد نیکوکار و بدکار در نظرت مساوی باشند، زیرا این کار سبب می شود که افراد نیکوکار در نیکی هایشان بی رغبت شوند و بدکاران در عمل بدشان تشویق گردند، و هر کدام از اینها را مطابق کارش پاداش بده». [42]

۲۷ـ تنبیه خطاکاران:

اگر یکی از آنها دست به خیانت زد و ماموران سری تو متفقاً چنین گزارشی را دادند، به همین مقدار از شهادت قناعت کن و او را زیر تازیانه ی کیفر بگیرد و به مقدار خیانتی که انجام داده، او را کیفر نما، سپس وی را در مقام خواری و مذلت بنشان و نشان خیانت را بر او بنه و گردن بند ننگ و تهمت را بر گردنش بیفکن و او را به جامعه معرفی کن. [43]

۲۸ـ عفو و گذشت:

قرآن مجید می فرماید: «و منهم الذین یؤذون النبی و یقولون هو اذن قل اذن خیرٍ لکم[44]؛ از آنها کسانی هستند که پیامبر را آزار می دهند و می گویند او خوش باور و گوشی است بگو خوش باور بودن او به نفع شماست.»

حضرت علی علیه السلام به مالک اشتر چنین می فرمایند:

«گاه از آنها لغزش و خطا سر می زند، ناراحتی هایی به آنان عارض می گردد، به دست آنان عملاً یا به طور اشتباه کارهایی انجام می شود در این مورد از عفو و گذشت خود آن مقدار به آنها عطا کن، که دوست داری خداوند از عفوش به تو عنایت کند، زیرا تو مافوق آنها و پیشوایت مافوق تو و خداوند ما فوق کسی است که تو را زمامدار قرار داده است»[45]

۲۹ـ استفاده از تجربه:

حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «العقل غریزه یزید بالعلم بالتجارب؛ [46]عقل غریزه ای است که با علم و تجربه زیاد می شود.» آن حضرت در جای دیگری می فرمایند: «کسی که کم تجربه بود فریب خورد و کسی که تجربه اش زیاد بود لغزش هایش کم گردید».

۳۰ـ مشورت کردن:

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در موارد بسیاری با اصحاب مشورت نموده و نظر آنها را عمل می نمایند: «حق علی العاقل ان یستدیم الاسترشاد و یترک الاستبداد[47]؛ بر عاقل حق است که همواره از دیگران راهنمایی بخواهد و استبداد را ترک کند».

۳۱ـ در نظر داشتن رضایت الهی:

امیر المومنین علی علیه السلام می فرمایند: «و هرگز خداوند را به خاطر رضایت احدی از مخلوقاتش به خشم نیاور، چرا که خداوند جای همه کس را می گیرد و کسی نمی تواند جای خداوند را بگیرد»[48]

۳۲- عدالت داشتن:

امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند: «من عدل نفذ حکمه[49]؛ کسی که عادل باشد، حکمش نفوذ خواهد کرد.»

۳۳ـ رسیدگی به مشکلات:

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: «همانا خداوند بندگان را در مورد آبرویشان مورد سوال قرار می دهد، همان گونه که در مورد اموالشان سوال می کند و می فرماید: ای بنده ی من! به تو نعمت آبرو دادم، پس آیا با این آبرو مظلومی را کمک کردی؟ و به فریاد غمگینی رسیدی؟»[50]

۳۴ـ دوری از خائین:

امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند: «من خانه وزیره فسد تدبیره»[51]؛ هیچ گاه خود را در زمانی طولانی از رعیت پنهان مدار! چرا که دور بودن زمامداران از چشم رعایا، موجب نوعی محدودیت و بی اطلاعی نسبت به امور مملکت است، و این چهره پنهان داشتن زمامداران،

آگاهی آنها را از مسائل نهایی قطع می کند. در نتیجه بزرگ در نزد آنان کوچک، و کوچک بزرگ و کار نیک زشت و کار بد خوب و حق با باطل آمیخته می شود. اما اگر مدیر به شکلی دوستانه و مهرآمیز به محل کار افراد رفته، آنها را جمع کند و ساعتی با آنها نشسته، حرف ها و سخنان شان را بشنود، به حدی در روحیه ی کارکنان تاثیر مثبت می گذارد و دوستی و صمیمیت بین آنها حاکم می کند که قابل توصیف نیست»[52]
اصلح از دیدگاه امام خمینی(ره):

خدمت گذاری و مردمی بودن: حاکم باید مردمی باشد، خودتان را حاکم مردم ندانید، خدمتگذار بدانید.

تعهد به موازین و معیارهای اسلامی: باید مجریان امور در هر کجا هستند متعهد به اسلام باشند.

رسیدگی به امر متخلفین: در رسیدگی به امر متخلفین باید با کمال جدیت و قاطعیت عمل شود.

تواضع در مقابل مردم: وقتی قدرت دست تان آمد بیشتر مواظب باشید که متواضع باشید.

عدم تضعیف یکدیگر: کارشکنی و تضعیف یکدیگر موجب انحطاط و سقوط می شود.

پرهیز از قدرت طلبی: قدرت طلبی انسان را در دنیا و آخرت به تباهی می کشاند.

خضوع در مقابل قانون: عمل نکردن به قانون خدا خلاف تعهد اسلامی است.

ارزش برای مردم: ما رهین منت این توده های بزرگوار و ایثارگر هستیم.

تزکیه: تزکیه نفس ضرورت زمامداری و تزکیه عامل طاغوت زدایی است.

رفتارهای اسلامی با زیردستان: جفای به زیر دست استکبار است.

رعایت عدالت: پاسدار عدالت باید خودش دارای عدالت باشد.

ساده زیستی: پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وقتی که از دنیا رفت هیچ چیز نداشت.

اعتماد به نفس: تزلزل در تصمیم، کارها را شکست می دهد.

انجام تکلیف: همه ی ما مامور به ادای تکلیف هستیم.

تقوی: تقوی برای مسئولین لازم است.

انتقادپذیری: انتقاد برای اصلاح امور لازم است.

ارائه کار به مردم: خدمت تان را به مردم بگویید.

حکومت بر قلوب: فتح قلوب بالاتر از فتح کشورها است.

صبر و استقامت: استقامت در کارها در راس امور است.

حفظ آبروی نظام: حفظ حیثیت نظام به شماها بسته است.

اهمیت به بیت المال: بیت المال مسلمین را بزرگ بشمارید.

حفظ وحدت: اختلاف سلیقه خوب است ولی دشمنی نباید باشد.

پرهیز از کم کاری: اجرت کسانی که کم کاری می کنند حرام است.

خوش برخوردی: با خوشرویی و احترام کار مردم را انجام دهید.

جلب رضای الهی: باید تمام هم خود را برای رضای خدا به کار گرفت.

اشاعه ی معنویت: تا معنویات محفوظ است جمهوری اسلامی محفوظ است.

اعتراف به اشتباه: اگر در مسئله ای اشتباه کردید صریحاً بگویید اشتباه کردیم.

حسن انجام وظیفه: بهترین مامور کسی است که ماموریت خودش را خوب عمل کند.

ایمان: مملکت ما نیاز به انسان مومن دارد، کسانی که ایمان ندارند نمی توانند به مردم خدمت کنند.
اصلح از دیدگاه مقام معظم رهبری[53]

مقام معظم رهبری با الگوبرداری از رهبری حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ویژگی های اصلح را این چنین بیان می فرمایند:

ارزش گرا در رفتار و گفتار: یک مسئول باید سعی کند در رفتار و گفتار خود ارزش ها را ملاک عمل قرار دهد.

رعایت پیمان در همه حال با تمام افراد: وفاداری به پیمان ها باعث جلب اعتماد مردم و عمل به دستور شرع مقدس است.

تدبیر در اداره امور: یک مسئول باید سعی کند در امور خود تدبیر نماید تا با سامان دادن به امور به اهداف تعیین شده دست یابد.

سرعت در عمل: یک مسئول باید سعی کند تا در عمل خود سرعت داشته تا ازفرصت ها استفاده ی لازم را ببرد.

درست عمل کردن: یک مسئول باید سعی کند مسئولیت محوله ی خود را به درستی انجام داده و خود را از هر گونه ضعف و کاستی نگه دارد.

اثرگذاری با عمل: یک مسئول باید سعی کند به گونه ای عمل کند که دیگران از او تاثیر بپذیرند و به حرف اکتفا نکند.

صداقت در عمل و گفتار با خودی ها: مسئول باید به افراد خودی از روی صداقت و صراحت برخورد نماید.

حضور فیزیکی در امور: یک مسئول باید خود عملاً در جریان امور قرار بگیرد و از نزدیک با مسائل آشنا باشد.

سیاست با دشمنان: یک مسئول باید با افراد غیر خودی و دشمنان با سیاست رفتار کرده و از حماقت دوری کند.

مدارا با افراد در موارد لازم: یک مسئول باید سعی کند در مواردی که لازم می آید با افراد مدارا نماید زیرا در غیر این صورت نمی تواند مشارکت داشته و کارها را به سامان برساند.

محکم کردن ارتباط با خداوند متعال: مسئول باید در عین قاطعیت در عمل، بر خداوند متعال توکل و تضرع داشته باشد.

استفاده از نیروهای مادی و معنوی در مبارزات: یک مسئول باید سعی کند در مبارزات خود از تمام نیروها از مادی و معنوی بهره گیری کرده تا بتواند بر دشمن فائق آید.

دوری از ترس و تردید در مبارزات: یک مسئول باید سعی کند در مبارزات خود تردید نکرده ترس را از خود دور نماید.

پناه گاه نیروهای خود در سختی ها: یک مسئول باید سعی کند در سختی هایی که پیش می آید پناه گاهی برای نیروهای خود باشد تا به این وسیله آنها نیز مقاوم گشته و به وظایف خود به خوبی عمل نمایند.

الگو بودن در کارها: مسئول باید در تمام کارها برای نیروها و زیردستان خود به عنوان یک الگو مطرح باشد.

شاداب بودن: مسئول باید در تعملات و برخوردهای اجتماعی خود شاداب بوده و از خمودگی دوری گزیند.

وجود محبت و اعتقاد در بین مردم: مسئول باید به گونه ای عمل نماید که مردم دوست دار او بوده و به او اعتقاد داشته باشند تا همیشه از پشتوانه ی مردمی برخوردار باشد.

ادای حق زیردستان: یک مسئول باید سعی کند حقوق زیر دستان خود را ادا کرده و این کار را بر خود وظیفه شرعی و الهی بداند.

جهت دار عمل کردن: یک مسئول باید سعی کند به تمام اعمال و رفتار و گفتار خود جهت الهی بدهد و باید قیامش قیام الله باشد.

محور وحدت بودن: یک مسئول باید سعی کند از هر گونه گرایش به جناح یا گروه خاصی دور بوده و محور وحدت دیگران قرار گیرد.

برنامه ریزی در انجام امور: یک مسئول باید سعی کند در انجام امور خود برنامه ریزی داشته و از هر گونه هرج و مرج جلوگیری نماید، تا بتواند به اهداف تعیین شده دست یابد.

حراست از انحراف برنامه ها: یک مسئول باید سعی کند بر برنامه های انجام شده برای دستیابی به اهداف تعیین شده نظارت و کنترل داشته باشد تا به موقع از هر گونه انحرافی جلوگیری نماید.

روحیه ی سازندگی: یک مسئول باید سعی کند روحیه ی سازندگی را در خود هر چه بیشتر پرورش داده تا هر روز پیشرفت کرده و موفقیت های بیشتری کسب نماید.

تداوم در انجام برنامه ها: مسئول باید در انجام برنامه هایش تداوم داشته باشد زیرا کار مقطعی اگر چه با ارزش باشد کارایی نخواهد داشت.

داشتن علم و دانش و تخصص: یک مسئول باید سعی کند نسبت به مسئولیتی که به او محول می شود، علم و آگاهی لازم را داشته باشد. تا کارها را به صورت تخصصی به انجام رساند.

روحیه ی خدمتگذاری: مسئول باید دارای روحیه خدمتگذاری بوده و خود را وقف مردم کند و این باید شعار همیشه ی مسئولین باشد.
انتخاب اصلح در فضای سالم تبلیغاتی

از جمله مسائل بسیار مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد مسئله ی تبلیغات و نحوه ی آن در انتخابات است که باید با روشی اسلامی و انسانی انجام پذیرد. هدف اسلام در مسئله حکومت، حاکمیت یافتن صالحان است و مهمترین وظیفه ای که در این رابطه امت اسلامی بر عهده دارد «انتخاب اصلح» می باشد. بنابراین تبلیغات انتخاباتی باید به نحوی انجام پذیرد که نیروهای کاردان و مومن جذب صحنه ی انتخابات شده و مردم با دقت کافی بتوانند اصلح را تشخیص و انتخاب کنند.

معمولاً احزاب سیاسی در انتخابات، افرادی را به عنوان کاندیدای مورد اعتماد معرفی می کنند و برای آنها تبلیغ می نمایند و لکن در جامعه ی اسلامی این طور به نظر می رسد که احزاب باید در معرفی کاندیداها صرفاً صلاحیت فرد را در نظر بگیرند و اگر وابستگی او به حزب یا گروه در نظر باشد و او را به علت این وابستگی تبلیغ نمایند، و انتخاب کنند در صورتی که رقیب او که این وابستگی را نداشته و شایسته تر باشد، این عمل از مرز عدالت اسلامی خارج شده است، همانند همان شیوه ی حزب بازی غرب و تبلیغات به شیوه هایی که در غرب معمول است به این صورت که غالباً حقیقت را با شعارها و جوسازی ها سرپوش می گذارند و افراد با نفوذ که زر و زور بیشتری دارند، انتخاب می شوند.

بهترین نوع تبلیغات این است که مراکز یا ستادهایی از افراد بی طرف تشکیل و شرایط برابر و سالمی را برای معرفی هر چه بیشتر کاندیداها فراهم نمایند تا آنها نیز با ارائه دیدگاه های خود در خصوص اداره ی جامعه، مردم را با افکار و اندیشه های خود آگاه سازند و یا اینکه همان مراکز یا مراکزی که مسئولیت و شایستگی نظارت دارند تبلیغات کاندیداها را کنترل نموده و در صورت تخلف آنها را از شمار نامزدهای انتخاباتی حذف نمایند.

و همچنین خود کاندیداها نیز باید از هر گونه عمل غیر اخلاقی و انسانی مثل از بین بردن تبلیغات دیگران، به کارگیری افراد ذی نفوذ، استفاده از ابزارهای جذاب پر هزینه، به کارگیری تاکتیک های روان شناسی و تقلب و … خودداری نموده و در شرایط سالم به معرفی و دیدگاه ها و نظرات خود بپردازند.

منابع:

۱ـ جنگ روانی، دانشگاه امام حسین علیه السلام

۲ـ جامعه شناسی جنگ، هوشنگ

۳ـ جنگ روانی، دفتر مرکز جهاد دانشگاهی، وی الف ی ب ی.

4ـ اثر تبلیغات بر احساسات، مهدی شهشهانی

۵ـ تبلیغات سیاسی، هرمز مهرداد

۶ـ روان شناسی محیط، شهناز مرتضوی

۷ـ تبلیغات و مردم، حسن قباد

۸ـ روان شناسی اجتماعی، محمد علی کاردان

۹ـ روان شناسی نظامی، سید حسین سلیمی

۱۰ـ هنر جنگ، حسن حبیبی

۱۱ـ مبانی تبلیغ، محمد حسن زورق

۱۲ـ تبلیغات و جنگ روانی، حسین حسینی

۱۳ـ روان شناسی تبلیغات، حمید رضا حاتمی

۱۴ـ مقالات در مطبوعات روزنامه جمهوری اسلامی احمد رضا حیدری

۱۵ـ امپریالیسم تبلیغ یا تبلیغات بین الملل، محمد سپهری

16ـ دفتر مطالعات و پژوهش های مرکز رسیدگی به امور مساجد.

پی نوشت ها:

[1] بقره، ۱۴.

[2] بقره، ۴۲.

[3] احزاب، ۶۰.

[4] توبه، ۴۷.

[5] توبه، ۴۸.

[6] رعد، ۱۱.

[7] فاطر، ۴۳..

[8] اعراف، ۹۶

[9] امام خمینی، صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۶.

[10] نهج البلاغه، حکمت ۱۷۶.

[11] ری شهری، میزان الحکمه، ج ۲، ص ۵۱۲.

[12] نهج البلاغه، ج ۵، نامه ی ۳۳.

[13] آل عمران، ۱۸۶.

[14] تصنیف غرر الحکم، ص ۲۸۰.

[15] هود، ۱۱۸.

[16] تصنیف غرر الحکم، ص ۳۴۱.

[17] همان.

[18] همان، ص ۴۴۳.

[19] همان، ص ۴۸۱.

[20] نهج البلاغه، ص ۴۱۱.

[21] تصنیف غررالحکم، ص ۲۰۹.

[22] مجادله، ۲۲.

[23] مریم، ۹۶.

[24] توبه، ۱۲۸.

[25] آل عمران، ۱۵۹.

[26] ری شهری، میزان الحکمه، ج ۶، ص ۲۳۳.

[27] تصنیف غرر الحکم، ص ۴۳۲.

[28] ری شهری، میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۳۹.

[29] همان، ج ۳، ص ۳۴۱.

[30] تصنیف غرر الحکم، ص ۳۴۱.

[31] نهج البلاغه، حکمت ۲۵۱.

[32] نهج البلاغه، نامه ی ۴۶.

[33] ری شهری، میزان الحکمه، ج ۴، ص ۴۰.

[34] الحیاه، ج۱، ص ۳۵۵.

[35] همان، ص ۳۵۶.

[36] همان، ص ۳۵۹.

[37] ری شهری، میزان الحکمه، ج ۸، ص ۴۸۴.

[38] همان.

[39] نهج البلاغه، نامه ی ۵۳.

[40] حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۴۴.

[41] تصنیف غررالحکم، ص ۳۴۵.

[42] نهج البلاغه، نامه ی ۵۳.

[43] همان.

[44] توبه، ۶۱.

[45] نهج البلاغه، نامه ی ۵۳.

[46] ری شهری، میزان الحکمه، ج ۶، ص ۴۲۶.

[47] تصنیف غرر الحکم، ص ۵۵.

[48] نهج البلاغه، نامه ی ۲۷.

[49] تصنیف غرر الحکم، ص ۳۴۰.

[50] ری شهری، میزان الحکمه، ج ۲، ص ۱۹۵.

[51] تصنیف غرر الحکم، ص ۳۴۵.

[52] نهج البلاغه، نامه ی ۵۳.

[53] امام خامنه ای، حدیث ولایت.

 نظر دهید »

نکاتی جالب برای روح

10 دی 1394 توسط صديقه كريمي مقدم
  • موانع نمی توانند شما را متوقف کنند.مشکلات نمی توانند جلوی شما را بگیرند.از همه مهم تر، دیگران نمی توانندمانع شما شوند ،تنها “خودتان ” میتوانیدخودتان را متوقف کنید.

  • انجام دادن آنچه دوست داری می شود آزادی ودوست داشتن آنچه انجام می دهی می شود شادی

  • طبیعت ساکت نیست .این انسان است که ناشنواست

 نظر دهید »
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

سلوی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس