هستی شناسی
بسم الله الرحمن الرحیم
هستی شناسی:
درجهان بینی الهی درکنارجامعه شناسی وانسان شناسی مهم ترین وزیربناترین اصل به شمار می رود.مهمترین مسائل وموضوعات آن عبارت از:ماهیت هستی وجهان علت محدثه هستی وسرانجام هستی وهدف ازآفرینش جهان وسنت واصول حاکم برهستی.
جهان بینی وهستی شناسی برحکمت متعالیه صدرایی واصالت وجوداست.مادیون معیارشناخت درجهان بینی را حس وتجربه دانسته وهستی راهمتای ماده دانسته وچیزی را که ماده نداردموجودنمی دانند.قهراجهان غیب مانندوجودخداوندمتعال .وحی.نبوت.قیامت. رایکسره افسانه میدانند.درحالی که معیارشناخت درجهان بینی الهی اعم ازحس وتجربه میباشد.چیزی که معقول باشدداخل قلمروعلم میباشد.گرچه محسوس نباشد.لذاهستی اعم ازغیب وشهادت است.
هستی شناسی امام سلسله مراتبی دارد:
1:عالم ملک2:عالم ملکوت3:عالم لاهوت
امام خمینی می فرمایند:عالم ملک دنیاست وعالم ملکوت عالم غیب است که انسان رابه سمت آن"آخرت.بهشت.جهنم"درحرکت است عالم ناسوت عالم کثرت است وعالم لاهوت عالم وحدت است.
عالم ملک که عالم محسوس است مرتبه نازله هستی است وعالم ملکوت غیب وماورای طبیعت عالمی است که ملکات صالحه وفاسده درآن جمع شده اندوعالم لاهوت وعالم الوهیت وحدت است.مرتبه عالی وفنادرالوهیت است.
هستی شناسی امام چندموضوع رادربرمی گیرد:
1/جهان نه تنها درپیدایش خودمحتاج به خداست بلکه درهمه ی لحظه ها تداوم خویش محتاج به اوست اگرلحظه فیض حق دریغ شودونابودخواهدشد.
2/ارتباط میان ذات حق وجهان ازنوع ارتباط تعلقی می شودکه پروردگارمتعال احاطه برهمه ی ابعادآن دارد.
معرفت شناسی:
1/امام خمینی براین باوراست که چیزی که خارج ازذهن انسان وجودداشته وقابل شناخت بین الاذهانی است.
2/ایشان همانندهمه حکیمان مسلمان منابع وراهای معرفت شناخت رامتعددوترکیبی ازوحی وقلب وحس وتجربه میدانندومعتقداست جهل موجب عدم وصول ومعرفت وشناخت حقیقی است.به بیان دیگرابزارشناخت ومعرفت سیاسی وی ترکیبی است فلسفی.فقهی.تاریخی.کلامی.اصول بدین ترتیب بین منابع شناخت وابزار شناخت است کاملا متناسب وهماهنگ وجوددارد.
3/به جایگاه وارزش شناختمعطوف است از منظرایشان هرکدام ازمنابع وابزارهای شناخت بخشی ازمعرفت حقیقی وکامل رانشان میدهدوغفلت ازهرکدام موجب شناخت ناقص است.
ازنظزامام مبدا وحرکت معرفت ازحس وتجربه است.که درمرحته ی بالاترتوسط عقل وبرهان تکمیل میشودووسیل
صعودبه یقین شهودی میرسددرنهایت تمام مراحل پیشین به محک وحی سنجش میشود.
زبان فلاسفه فقهادرصورتی که بازبان وحی تطبیق داشته باشدحجت است.ازنظرامام اگرچه معرفت همراه باتجربه حسی است ولی باید نهایتا به تجربه درونی وبیرونی ختم شود.ثمره علمی این دیدگاه بایدبا معرفت نظری وعملی گره شود.
شناخت شناسی ازدیدگاه امام درچندمرحله صورت میگیرد:
1/حواس وظاهر:
معرفت برخی ازحقایق ازراه حواس انجام می گیردودراین رابطه کسی که حسی ازحواس رافاقدباشدازمعرفت حاصله ازراه آن نیزبی نصیب است.
2/عقل وادراکات عقلی :
استفاده ازعقل موردتوجه اکیدااسلام است وروایات شریفه ازجمله “لایصاب بالعقول"مربوط به احکام تعیدی دین است وگرنه درباب اثبات صانع .توحید.تقدیس.اثبات معادونبوت بلکه مطلق معارف ازعقل میتوان استعدادجست دراثبات توحیدفقط بایدبه دلیل نقلی اعتمادجست.
3/نظری وبینشهای فطری:
ازجمله توحید.معاد.بلکه رئوس همه معارف وعقاید فطری میباشد.
انسان شناسی ومعرفت الانفس درنظرامام"رحمت الله علیه” انسان ازاهمیت ویژه ای برخوداراست.معرفت النفس نردبان راهیابی به آسمان معارف وحقایق است که نقش خویش راشناخت خدای خودمیداند.
انسان دارای قوه شناخت .عقل وبعددرمرحله بعددارای قدرت اراده واختیاردرجهت سعادت یاشقاوت است.ازاین روانسان مسئول موفقیتها وشکستها وتمامی کنشهای سیاسی اجتماعی خوداست.آفرینش انسان مقصوداصلی خلقت جهان است.یعنی پیدایش اصلی ازآفرینش همه ی موجودات جهان است.باپیدایش انسان آفرینش به تمامیت واکمال خوددست یافت.انسان در آغازحیوان بالفعل وانسان بالقوه است.هرگاه تمام بالقوه واستعدادهای نهفته وگرایشهاوبینشهای فطری اوبه فعلیت درآمده باشدوشکوفاگردد.انسان مثل حیوان نیست وتمام بشود انسان سر ماقوق حیوانی است.انسان موجودی دوسرطیف (شدن)راداردودرمسیر شدن محدودیت ندارد.درطرف کمال به به آنچه میرسد که یدالله میشودوعین الله.ازاین رو انسان شناسی غرب انسان راتک ساقی میداننداورابرسرشت مثل هابزونیک سرشت مثل لاک وروسوبررسی نموده است
موفق باشید